363
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

شيوه نگارش نيز در ترجمه تفسير، با آنچه در تفسير شيخ آمده، به كلّى فرق دارد. اينك يكى دو نمونه ديگر از ترجمه تفسير:
و آب از چاه بركشند وزان سوتر نگه كرد و دو زن را ديد با يكى رمه گوسپندان و بدان كناره ايستاده بودند. موسى ايشان زنان را گفت: شما كيستى؟ ايشان گفتند: ما دختران شعيب پيغمبريم و اينجا ايستاده ايم... . پس ايشان به خانه باز رفتند و بدر را گفتند.
نمونه ديگر:
و جامه بر آن دخترك نيك نبود و موسى را چشم بر اندامهاى ايشان همى افتاد؛ پس ايشان را گفت: ز استر شويد تا من خود اين گوسپندان را سيراب كنم. موسى آن گوسپندان را سيراب كرد. بس دختران شعيب گفتند با پدر: مزدورى را همى خواهى، اين مرد را به مزدورى گير؛ كى هم قوى است و هم امين است.
در اين عبارات كه از ترجمه تفسير طبرى نقل شده، لغات عربى به ندرت ديده مى شود و جز كلماتى چون: «محراب» و «مسجد» و «فتوح» و «پيغمبر» كه جنبه دينى دارد، دو كلمه «قوى، امين» ديده مى شود و نشان مى دهد كه مترجمان سعى داشتند خود را از تأثير زبان عربى بركنار دارند. البتّه در قرون بعد و از جمله در عصر شيخ، كلمات عربى بيشتر در نثر فارسى وارد شده است. به علاوه، كلمه «زاستر» هم كهنه و قديمى است به معنى «زان سوتر» و دورتر، و مخصوص شيوه نگارش نثر كهنه اى چون ترجمه تفسير طبرى است و در تفسير شيخ مطلقاً نمونه و نظيرى ندارد.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
362

فارسى است و در ادوار بعد يا به كلّى ديده نمى شود و يا بسيار به ندرت استعمال شده است. از اين گذشته، لفظ «مزگت» در ترجمه به معنى مسجد همه جا در تفسير شيخ «مسجد» به كار رفته و آورده شده است.
و امّا شيوه املاى ترجمه تفسير طبرى آوردن «سولاخ» به جاى «سوراخ» است كه در تفسير شيخ ديده نمى شود.
مثال:
يكى دانه ياقوت صرخ كى هرگز كسى چنان نديده بود و پيش از مسلمين كسى ياقوت را سولاخ نكرده بود.
مثال ديگر:
«وامّا اندرين حقّه يكى دانه ياقوت صُرخ است سولاخ ناكرده».
ديگر شيوه استعمال افعال است كه در قرون بعد باقى مانده و از جمله در تفسير شيخ نمونه هاى زيادى از آنها ديده مى شود؛ مانند افعال استمرارى و شرطى و مطيعى و...
مثال:
درخت با وى به سخن آمدى و گفتى نام فلان چيز است و به فلان كار به كار آيم. پس مسلمين آن درخت از محراب بركندى و جاى كِ خواستى بنشاندى تا آن را سايه بودى يا از آن ميوه بودى يا اسير غم بودى يا آنچه بدان كار شاهستى.
در اين افعال «مى آمد، مى گفت، مى كند، مى خواست، مى نشاند، مى بود» را به صورت ياى استمرارى در آخر صيغه استعمال نموده. به علاوه، در پايان عبارت فعل «شايسته بودن» را به صورت «شاهستى» با «ها» آورده است كه كاملاً كهنه و قديمى است.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115152
صفحه از 504
پرینت  ارسال به