وعظ با آنچه در تفسير شيخ آمده، همان خطبه ابتدايى است كه معمولاً وعّاظ در آغاز سخن ايراد مى كنند و نيز طلب مغفرتى است كه در پايان گفتار و مجلس وعظ بايد بگويند و به سخنان خود خاتمه دهند. از اين دو نكته كه صرف نظر شود، مجالس وعظ بى شمارى با همان خصوصيّات در تفسير شيخ ديده مى شود.
براى نمونه كافى است به صفحات 323 الى 326 جلد اوّل ۱ تفسير مراجعه كرد كه شيخ در تفسير آيه: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى»۲ ، همچون واعظان به بحث و تحليل و تجزيه مى پردازد و پس از سوق كلامى چند ده بيت شعر فارسى، كه داراى وزن و قافيه واحد مى باشند، به اسلوب وعظ در مقام تذكير و پند و اندرز به استشهاد مى آورد تا شنونده و خواننده را در اعراض از اين جهان و توجّه به بى اعتبارى آن محرّك باشد. اين اشعار همگى از يك قصيده و يا يك قطعه گرفته شده، ولى در چند مورد در اين مجلس وعظ به تدريج ذكر شده. به علاوه، استناد و تمثّل به اشعار عربى كه از حيث معنى و جلب توجّه مستمعين و ايجاد تنبّه در آنان حائز اهميّت است، در همين مجلس وعظ آورده شد و همچنين در اثناى سخن، به بيان حال عبرت انگيز دو تن از مردان راه حق مى پردازد و ضمن تشريح مبانى معتقدات ايشان، ميزان توكل سالكان حق را نشان مى دهد كه در ارادت و ايمان به خالق تا چه اندازه استوار و ثابت قدم بوده اند و همين امر را به شيوه واعظان چيره دست آن چنان توجيه مى كند كه موجب عبرت و حيرت آدمى مى شود و خواننده و شنونده به ناچار ساعات متوالى تحت تأثير آن بيانات به تأمّل و تفكّر خواهد پرداخت.
از اين گذشته، شيخ در سَوْق جملات و عبارات عبرت انگيز و واعظانه خود جز