و امامت از خداى؛ عمامه بصلة و امامة بخلعة، عمامة بتقدمه و امامة بتكرمة عمامة بانفاق و امامت باستحقاق. چون به اين سر حمايت دين به دست تو باشد، به آن سر رعايت دين به قلم تو باشد. چون به آغاز تقويت اسلام از تو است، به انجام تربيت آن هم به تو باشد. امروزت رايت و عمامة، فردات ولايت و امامت. اين به تقدمه بستان و بنشان كه بر اثر ولايت رسد كه... (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 172). ۱
4. نمونه اى از تجنيس مطرف. مثال:
گفت: خداى تعالى پاك است و پاك دوست دارد و كريم است كرم دوست دارد جواد است جود دوست دارد. پيراين خود دوست دارى (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 258). ۲
مثال ديگر:
«گفته اند، در دنيا اخلاص است و در آخرت خلاص است» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 331). ۳
ما را گزيرى نيست جز اينكه بگوييم نثر تفسير ابوالفتوح، به ويژه نثر مربوط به قصص، نثرى است مرسل، به تبعيت و تقليد از نثر قديم در صرف و نحو لغات پارسى و شيوه تركيب و جمله بندى تأليف شده و بيشتر سبك كتابهاى قرن پنجم و روش و سليقه نويسندگان آن زمان را به كار برده و بعض تعبيرات و اصطلاحات و تركيبات و لغات بعينه همان است كه در كتب دو قرن پنجم و ششم ديده مى شود.
مقايسه اى در ورود لغات تازى و پارسى در اثناى تفسير:
با اين همه، بايد اظهار نظر نمود كه شيخ نيز تحت تأثير زبان فارسى آميخته به