مناسبت نقل و استشهاد اشعار ايشان در اثناى تفسير برده شده عبارت اند از: «حكيم سنايى» شاعر متصوف قرن پنجم و ششم هجرى، «عنصرى» شاعر دربار محمود غزنوى و «يوسف عروضى».
اين اشعار، گاه به اسلوب وعظ و تذكير، و زمانى در مقام ترجمه آيات قرآنى آورده شده و در مورد اخير، يعنى در مقام ترجمه آيات قرآنى، به اشعار فارسى تمثل مى جويد. گويى اصولاً ترجمه آن آيات را به نظم پارسى مى آورد و به همين جهت تصور انتساب آن شعرها به شيخ قوى تر مى گردد. اين شعرها غالباً ساده و بى پيرايه ادبى است و به نظر مى آيد كه سراينده آن در شاعرى قوى نبوده است.
اشعار در اسلوب وعظ و تذكير: در جلد يكم، صفحات 323 و 324، ده بيت شعر داراى وزن واحد و بر يك روش و اسلوب، ولى در دو مورد جداگانه در اثناى فصل و به مناسبت مقام آورده و به نظر مى آيد كه بيت ششم مطلع قصيده و پنج بيت اول پس از پنج بيت دوم باشد. اين ده بيت عبارت اند از:
تو را گر همى راه حق جويى اولطلب كرد بايد سبيل الرشادى
پس از نيستى زاد اين راه سازىكجا بهتر از نيستى هست زادى
صلاح تو از كشتن تو است و آن گهصلاحى است اين مضمر اندر فسادى
نبينى كه پروانه شمع هر گهكه بر باطنش چيره گردد و دادى
برى گردد از خويش و بر صدق دعوىكند خويشى خويشتن چون رمادى
ايا مانده بر موجب هر مرادىشب و روز در محنت (و) اجتهادى
نه در حق خود مر ترا انزعاجىنه در حق خود مر ترا انقيادى
چو ديوانگان دائم اندر تفكركه گويى مرا چون برآيد مرادى
ز بهر دو روز(ه) مقام مجازىبه هر گوشه اى كرده ذات العمادى
همانا به خواب اندرى تا بدانىكه ما را جز اين است ديگر معادى