429
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

يكى در جمع متكلم و ديگرى در مورد مخاطب، در آن زمان استعمال مى شد كه در دو صورت، يكى فعل استمرارى و ديگرى به جاى ياى بعد از تمنّى و ترجى و تشبيه، است. در ساختن هيئت فعل هاى مزبور، بايد مصدر را مرخم كرد؛ يعنى نون مصدرى را از آخر آن انداخت و بعد هيئت «مانى» و «تانى» را به آن ملحق كرد. در آخر فعلهايى كه به هيئت مزبور ساخته شده اند ياى تمنى و ترجى، و ياى شرطى، و ياى استمرارى آورده شده؛ چون: «كاشكى بمردمانى» و «اگر دانستمانى» و «به آن خير برسيدمانى». مثال در صفحاتِ 156 و 157، ج 1 كتاب تحقيق در تفسير ابوالفتوح، [چاپ اوّل].
6. حذف افعال به قرينه كه شيخ در اين كار تفنن كرده است (ص 159 ـ 160، ج 1 تحقيق در تفسير ابوالفتوح).
7. الحاق «ترين» و «تر» به آخر اسم تفضيل (افعل التفضيل). (ص 161، ج 1 تحقيق در تفسير ابوالفتوح).
8. استعمال فعل «استى» به هيئت نخستين خود. در تفسير فقط در يك مورد مثال ديده شد: «در مورد آيه چنان استى كه گروهى از سر تحكم و تعذر گفتند ما برويم» (ص 173، ج 2 تفسير).
9. جمع آوردن كلمات عربى به سياق فارسى. جمع «فلانان» از فلان در تفسير ابوالفتوح تازگى دارد.
10. جمع فارسى را به جمع عربى اضافه مى كند كه البته تازگى ندارد: زللها قوائمها، اصحابان، اقطاعها....
11. تكرار اجزاى جمله، خواه اسم، خواه صفت و خواه ضمير. مثال: تحقيق در تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 165 ـ 166.
12. نوشتن «جايها» به صورت «جائيها»؛ يعنى افزايش «ء» به كلمه. و گاه به


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
428

زبان تازى است؛ ولى در شاهنامه و چهار مقاله عروضى مطابقت صفت و موصوف ديده شده. در تفسير شيخ اين قاعده كليت ندارد و شيخ، گاه به مطابقت صفت و موصوف و گاه به عدم مطابقت مى پردازد.
4. تكرار معدود و تكرار اجزاى عدد، كه در كتب همزمان شيخ ديده نشده: «بيست و سه هزار گز بود و سيصد و سى و سه گز و ثلثى از گزى» كه تكرار معدود دارد براى تكرار عدد: «ششصد هزار و بيست هزار» (تحقيق در تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 154) [چاپ اوّل].
5. استعمال صيغه هاى انشايى جمع به طريق خاص «كردمانى» در جايى كه معمولاً «مى كرديم» و يا «كرديمى» در زمان ماضى ناقص يا ماضى شرطى بايد آورده شود، در تفسير شيخ زياد ديده مى شود. آوردن فعل هاى شرطى و ترديدى و مطيعى و استمرارى با ياى مجهول و استعمال جمع متكلم در افعال ترديدى يا شرطى مزبور به صيغه خاص خود در قرن چهارم يا در قرن پنجم به تقليد قديم معمول بوده و در كتب متصوفه و نيز در اسكندرنامه و بلعمى نمونه هايى از اين هيئت آمده چون: «كردمانى» و «ديدمانى» و «مردمانى»، و اما در تفسير شيخ نيز به همين هيئتِ «بودمانى» و «خواستمانى» و «آوردمانى» و «برسيدمانى» و نظاير اينها افعال زيادى به كار رفته كه با دقت در آنها مى توان قاعده و طرز ساختن هيئت افعال مزبور را به دست داد.
استعمال دو صيغه «كردمانى» و «كردى تان»، كه صيغه بسيار كهنه درى است، به جاى صيغه جمع متكلم و مخاطب. شيخ همين صيغه «كردتانى» را به هيئت «كردى تان» آورده؛ يعنى ياى استمرارى را در آخر فعل «كرد» اضافه كرده و بعد «تان» را به آن ملحق ساخته است.
قاعده: با كمى دقت مسلم مى شود كه دو هيئت «مانى» و «تانى» در دو مورد،

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 116787
صفحه از 504
پرینت  ارسال به