431
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

به تيغ اوش عمر به سر آمد» جمله «كس را نبود»، به قرينه معنوى از اين عبارت حذف گرديده است.
21. آوردن صيغه جمع فعل در مورد فاعل مفرد: «عرب گويند ظلم وضع شيئى باشد در غير موضع خود».
22. حذف «را» علامت مفعول بى واسطه كه از مزاياى اين تفسير است. مثال: «عجب از تو اى غافل كه شنوى كه خداى تعالى به يك ترك مندوب به يك مخالفت فرمان، آدم و حوا را كه پدر و مادر تو بودند، با آن قدر و منزلت ايشان به نزديك خداى تعالى، از بهشت بفرستاد».
شيخ گاهى تفنناً، «را» علامت مفعول را به تكرار نيز مى آورد.
23. شيوه تركيب ضمير منفصل «او» و ضمير مفعولى «ش» به هيأت (اوش» بدون افزودن حرفى.
24. عدم حذف «ت» آخر اسم مصدر: «پاداشت» كه به صورت نخستين در تفسير باقيمانده. (مثالهاى متعدد در ص 137 و 26، ج 2، تفسير ابوالفتوح رازى؛ و ص 308، ج 1؛ و ص 110، ج 4 تفسير ابوالفتوح رازى).
25. تقديم فعل بر متعلقات آن. و اين شيوه نگارش عصر شيخ است و امر رايج و متداول نيست و فعل را در آخر آورند و اركان جمله و متعلقات فعل را قبل از آن نويسند. (ج 1 تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، ص 174 ـ 175) [چاپ اوّل].
26. آوردن باى تأكيد بر سر صيغه هاى نفى؛ مانندِ «بنكشد» و «بنايستادى» و «بنكرد». مثال: «اى قوم اگر محمد را بكشند خداى محمد را بنكشند و ما زندگانى خواهيم كردن» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 661).
27. عدم رعايت موارد استثنايى قاعده نسبت در زبان عربى؛ چون «مدينيان» به جاى «مدنى».


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
430

عكس اين شيوه، «ء» را به «ه» برمى گرداند؛ چون: «جاهى» به جاى «جائى».
13. الحاق «ش» ضمير متصل، به آخر كلماتى كه به هاى غير ملفوظ مختوم اند؛ چون: «عده يش» و «روزه يش» و «اندازه يش». ممكن است اين روش (موقع افزودن «ش» يايى هم بر سر آن درمى آورند)، تحت تأثير لهجه رى باشد كه متمايلاً به كسره و كسره مضاف به ياء تبديل شده باشد.
14. آوردن پيشوند «ها» بر سر افعال. اين «ها» در لهجه هاى طبرستان و سمنان و دامغان وجود دارد: هاده (بده)، ها كن (بكن). مثال: «اقبض فيقبض» ها گير او ها گيرد بار ديگرش گويند (اقبض) او ها گيرد (ص 168، ج 1 تحقيق در تفسير ابوالفتوح).
15. نوشتن «ب» حرف اضافه به صورت «با»: با فصل ربيع، با پس نگاه كردند و....
16. هيئت «شيشم» به جاى «ششم» است و اين از خصائص لهجه رى بوده است.
17. هيئت «آشكارى» به جاى «آشكارا» كه نمونه لهجه مردم رى است.
18. «پرستدار» به جاى «پرستار»، پليته (فتيله)، تابان (تاوان)، خوشك (خشك)؛ زرو (زلو: كرمى كه خون مى مكد) كه از املاهاى كهنه است.
19. حذف واو ربط در ميان جمله ها و اين كار تنها به قرينه معنوى انجام مى شود: «چون مرد استفاده كند، پناه با خداى دهد»، به جاى «چون مرد استفاده كند و پناه با خداى دهد، شيطان از او بگريزد».
20. حذف جمله به قرينه معنى، و اين امر حاكى از سبك واعظانه تفسير است كه همه جا شواهد لفظى و معنوى بسيار دارد. مثال: «به اين معنى از همه صحابه كس را نبود، بلكه از همه امت، بلكه از همه امم تا هر كجا سرى از گريبان كفر برآمد،

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115377
صفحه از 504
پرینت  ارسال به