433
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

و استوارى كلام در آن به خوبى محسوس است.
درباره صنايع بديعى، همان طور كه قبلاً اشاره شد، شيخ سعى كرده كه تفسير را از صنايع و تكلفات بر كنار دارد. گذشته از موارد بسيار معدودى كه عبارات مسجع آورده و به صنعت جناس تفنن كرده، بايد گفت ديگر گرد اين كار نگشته و نثر تفسير را به روانى و فصاحت آراسته است. البته بنا به ضرورت، مستدلات شعرى (عربى و به ندرت فارسى) و احاديث و اخبار نبوى و علوى و كلمات بزرگان دين و مردان راه حق زياد آورده و آنچه به عربى نقل كرده، غالباً به پارسى روان نيز ترجمه نموده و چه بسيار اخبار و احاديثى كه تنها به ترجمه فارسى آنها قناعت نموده است.
استناد و استشهاد به احاديث و اخبار، اگر چه لازمه هر تفسيرى است، ولى بايد دانست كه اين كار اصولاً از قرن پنجم به بعد رواج پيدا كرده است و در تأليفات دانشمندانى نظير صاحب چهار مقاله و مترجم كليله و دمنه هم ديده مى شود. در كتابهاى پيشينيان، آوردن شواهد شعرى و احاديث مرسوم نبوده، مگر حديثى و يا آيه و شعرى كه با مطلب كتاب بستگى داشته باشد. غرض اين است كه تمثل و توسل به اشعار و احاديث از نظر زيبايى كلام و هنرنمايى، مخصوص همين عهد است. موزونى عبارات در نثر ابوالفتوح ديده مى شود و با اينكه در كار زياده روى نكرده، مع هذا تفسير شيخ به كلى از اين مزيت بى بهره نيست.
به هر صورت، نثر تفسير، نثر روان و شيرين فارسى است و شيخ آن را از زير بار تأثير قواعد صرف و نحو عربى بركنار داشت و به شيوه خاص خود مرقوم فرمود. لازم به يادآورى است كه شيخ گاهى در ترجمه لغات و تفسير آيات به مشرب عرفاء و صوفيه توجه داشت. اگر چه تفسير شيخ را نمى توان تفسيرى در مشرب و مذاق عارفان و صوفيان تلقى كرد، مع هذا همين اشاراتى كه به مناسباتى چند درباره كلمات و آيات قرآن به مذاق عرفاء در آن رفته، حائز ارزش است؛ چه وى در موقع


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
432

شيخ در اين كار هم تفنن مى كند و گاهى به شيوه قواعد زبان عربى، «مدنى» مى آورد. مثال: «و در او ناسخ و منسوخ نيست و چهل و سه آيت است به عدد كوفيان، و چهل و چهار به عدد مدينيان، و پنج به عدد بصريان». تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 170 و نيز به تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 54 رجوع شود.
مثال: «اين سوره مكى است در قول قتاده و مجاهد و عدد آيات او سى و هفت است در كوفى، و شش در بصرى و مدنى...» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص 36).
سخن را كوتاه مى كنم. از آنچه درباره خصوصيات اين تفسير گفته شد، مى توان در باب ارزش ادبى آن چنين استنتاج نمود كه نثر ساده و شيواى ابوالفتوح، با اينكه در عداد كتب علمى قرن پنجم و ششم به شمار مى آيد، مع هذا آثار سبك قديم در آن آشكار است و شيخ به شيوه پيشينيان از استعمال ياى استمرارى و شرطى و تمنايى و مانند آنها در افعال انشايى سرباز نزده و به علاوه لغات فارسى و تركيباتى از كلمات فارسى دارد كه برخى از آنها مخصوص خود اوست و در كتب آن دوره و حتى ادوار پيش از آن هم ديده نشده. از اين گذشته، در كتب لغت بعد از دوره و زمان شيخ هم لغات تفسير، بدان معنى كه ابوالفتوح استعمال كرده، ضبط نگرديده است و تركيبات فارسى و عربى از ويژگيهاى نثر خود اوست. با اينكه در تأليف تفسير، كه مستقيماً با قرآن و زبان عربى سر و كار داشته حق بود نظير آثار ديگر همزمان خود چون: كليله و دمنه و چهار مقاله عروضى كلمات و لغات عربى بيش از حد معمول و متداول عصر به كار برد، با اين همه جز در مواردى كه ناچار به استعمال لغات عربى بوده، حتى المقدور از به كار بردن آنها خوددارى كرده و لغات پارسى را بر كلمات عربى ترجيح داده است و به همين جهت نثرى شيوا و تا حد مقدور بر كنار از تكلفات الفاظ تازى فراهم شده كه لطافت و روانى همراه با جزالت

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115290
صفحه از 504
پرینت  ارسال به