435
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

چيزى به او دهد و منافق تعلل مى كند تا چيزى ندهد به كسى؛ و مؤمن طاعت مى كند و مى گريد و منافق معصيت مى كند و مى خندد؛ مؤمن را خورد و خفت عبادتى باشد؛ مؤمن زلتى كند به خطا، از آن استغفار كند و منافق هر گناه، قصد كند و اصرار كند؛ مؤمن طالب سياست بود، منافق طالب رياست بود؛ مؤمن همه كرد باشد بيگفت، منافق همه گفت بيكرد؛ سعى اين، در فكاك نفس خود بود و سعى او در هلاك نفس خود بود؛ مؤمن آنچه كند خواهد كه باز نگويد، منافق آنچه نكند خواهد كه باز گويد... . ۱
نكته قابل توجه ديگر در تفسير شيخ، استنباطات تربيتى و استنتاجات پرورشى است كه در اثناى تفسير به آنها اشاره مى شود و اصول و موازين تربيت اخلاقى را منطبق با حقايق دينى و الهى عرضه مى دارد. شك نيست كه با اتخاذ اين شيوه، علاوه بر استفادات اخلاقى، لطافت و ملاحتى نيز به نثر ساده و شيواى تفسير افزوده مى شود. با ارائه يكى دو نمونه از نثر تفسير، كه حاكى از مسائل اخلاقى و تربيتى است، بهتر مى توان موضوع را درك نمود:
در اثناى تفسير آيه شريفه «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» ، مى نويسد:
اما شكر، اعتراف باشد به نعمت منعم، با ضربى از تعظيم و اعتراف از دو گونه باشد: يكى به دل، يكى به زبان. اعتراف به دل آن باشد كه بداند كه آن نعمت كه بدو مى رسد از جهت منعم است، سوا اگر به واسطه بدو رسد و اگر بى واسطه.
در اثر آورده اند كه يكى از جمله بزرگان، در موسم حج صره زر به غلام خود داد و گفت، برو و نگاه كن در قافله. چون مردى را بينى از قافله

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۱۳۶.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
434

مناسب لطف سخن و حلاوت مطلب را از نظر دور نداشته و با اتخاذ اين شيوه، نثر ساده تفسير را زيباتر و بحث خود را جذاب تر ساخته و پرداخته است. اينك يكى دو نمونه از نثر ابوالفتوح كه رايحه عرفان از آن به مشام مى رسد:
در اثناى تفسير آيه: «وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ» :
... يكى از جمله بزرگان گفت: به بيمارستانى درشدم. مردى طبيب را ديدم نشسته و جماعتى بيماران بر او گرد آمده و هر كسى علت خود شرح مى داد. او هر كس را دوايى مى كرد در خور او. برنايى برخاست، به نزد او فراز آمد، زرد روى و اثر عبادت و سيماى صلاح بر او پيدا. گفت: يا استاد! تو مرد طبيب زيركى و هر يك را از بيماران دوايى فرمودى. مرا نيز بيمارى اى است، دواى آن دانى؟ گفت: آن چيست؟ گفت: بيمارى گناه را دوا چه باشد؟ گفت: بشنو، هليله صبر را بگير با بليله تواضع، و در هاون ندم و پشيمانى افكن، و به دسته قهر هواى نفس خود بكوب، و از آنجا در پاتيلچه صحت عزم افكن، و آب حياء و شرم برو ريز، و به آتش محبت بجوشان، و به ملعقه عصمت بگردان تا حباب حكمت برآورد. آن گه بر اووق صفا بيالا و به مروحه استرواج باد كن آن را، و در وقت سحر شربتى از آن نوش كن، و ديگر گرد گناه مگرد تا راحت يابى (ص 127، ج 4). ۱
نمونه ديگر از اشارات عرفاء در توصيف مؤمن و منافق:
حاتم اصم گفت: مؤمن از همه كس آيس بود، مگر از خداى تعالى و منافق به همه كس اميد دارد، مگر به خداى تعالى؛ و مؤمن عمل صالح مى كند و مى ترسد و منافق معصيت مى كند و ايمن مى باشد؛ و مؤمن مال را سپر دين كند و منافق دين را سپر مال كند؛ مؤمن طلب مى كند مستحق را كه

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115265
صفحه از 504
پرینت  ارسال به