از كلام و حديث و لغت و تاريخ و ادب زبان پارسى و تازى نظر و توجه داشته؛ چه وى از اعلام علماى تفسير و كلام و اعاظمِ فضلاى ناقلِ احاديث و از نويسندگان بزرگ فارسى قرن ششم هجرى است.
بنابر آنچه گفته شد، مطالعه و تحقيق در اين اثر جاودانى از نظرهاى گوناگون حائز ارزش است و يكى از آن رشته هاى سودمند، توجّه به شيوه نثر پارسى تفسير و چگونگى انتخاب واژه هاى سره و تركيب لغات پارسى و تازى و نيز مصطلحات آن است كه اكنون با اغتنام از فرصتى كه در اين كنگره به اين بنده داده شده، بحث خود را در باب فرهنگ لغات و مصطلحات تفسير ابوالفتوح رازى آغاز مى كنيم و پيش از بيان مطلب بايد بگويم كه بحث تفصيلى اين موضوع، كه خود اساس و مبناى كتابى جداگانه است، از حوصله اين جلسه و زمان كوتاهى كه به اختيار دارم، خارج است و آن را بايد به موقعى موكول نمايم كه مجموعه يادداشتهاى تحقيقى من در اين خصوص طبع و نشر و در دسترس محقّقان دانشمند قرار گيرد. اگر چه در اين كار مبلغى از عمر گرانمايه صرف و مقدارى از نيروى جسمانى و معنوى بر آن خرج نموده است، با اين همه خود را معصوم و مصون از خطا نمى داند و هرگز فريفته و دلباخته افكار و عقايد خود نبوده و نيست و اى بسا اشتباهات ناشى از غفلت يا كمى معلومات در برگزيدن واژه هاى سره فارسى از ناسره و نيز در انتخاب تركيبات ويژه نوشته ابوالفتوح و يا مصطلحات آن، كه بدان واقف نشده ام، دامنگيرم شده باشد و لذا قبول يا رد آن را به نظر صائب دانش پژوهان فاضل ارجمند ـ كه احاطه و اطّلاعشان از اين بنده بيشتر و كامل تر و نظرشان در تشخيصِ بهترين و مناسب ترين واژه ها و تركيبات و مصطلحات دقيق تر است ـ وامى گذارم.
لغت فارسى، كه امروزه در سر زبانهاى ما ايرانيان است، در سده هاى پيش از اين هم در همين مرز و بوم در سر زبانهاى نياكان ما بود و هر چندى رنگى ويژه به خود