445
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

نويسندگانى در هر دوره و زمان بايد چنان باشد كه مردمان اگر دقّت نكنند، متوجّه نشوند كه عبارت اين نويسنده با عبارات معمول زمان تفاوت دارد. سادگى و روانى و شيوايى همراه با كهنگى نثر تفسير، مبين اين حقيقت است كه وى به اصول زبان و شرايط سخنورى و سخندانى سخت آشنا بوده و كلمات را در صورت و شكل بسيط يا مركّب، هر يك بر جاىِ خود نشانيده است. در مقام اظهار نظر گوييم كه ترجمه هاى او ملاك خوبى براى تشخيص ميزان و مقدار ورود لغات فارسى است.
اينك نمونه اى چند از اين واژه هاى سره فارسى كه محض جلوگيرى از اطاله كلام از ذكر مثال خوددارى مى كند:
آماهيدن، ارزيز، بادريسه، درزن، تپنچه، پاداشته، ازك، آشكاره، انداخت، انگله، بجاردن، بشوليده، بهترينه، بهينه، بيختن، پرستك، تاسه، فرشتك، چره، چسفان، پايندان، درزه، دويسيده، ژفكن، سازو، ستبره، سراشك، سنب، شبيازه، كش، كفيده، گفت، گلينه، لخشيده، ماستينه، نوزده، هشتده، هفتده، چفته، جره، پژهان، تُنُك، مهرك، گرفت، انگشت، گربان، نشناس، بسودن، ورزا، بهى، بالان، بخشيده، به دست، بر سرى، دانگ، دختره، تيزنا، دستان، درفشيدن، درغويش، دَمِش، خوار، زفر، روى، ساز، ستبر، ستنبه، سخته، سره، سوس، سرو، شنه، كاريز، كبش، كله، كونه، گازر، گاردن، گشنيز، كلان، كاهانيدن، كرباسو، كَرد، ككج، گرماوه، گوشه، مادرى، مانستن، ميل، مروزنه، ناز، نازك، نفط، نيز، نهك، نويد، هجير، هاوزك، چندِ، نهاد، هيمه، استه، ازار، افلاختن، انباز، بارو، باستان، استخوان و و...

2. تركيبات فارسى

و نيز چند نمونه از تركيبات و پيوند واژه هاى فارسى كه در تفسير آمده:


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
444

موضوع فرهنگ لغات و مصطلحات تفسير ابوالفتوح رازى است كه اينك پس از چند سال تتبّع و مطالعه، فرهنگ اين تفسير نفيس را كه متضمّن قريب به هشت هزار واژه فارسى و تركيبات آن و نيز لغات و مصطلحات تازى، كه در زبان فارسى و در نوشته ابوالفتوح آمده است، با معانى آن لغات و معادل كلمات آماده طبع نموده است. طرحِ اين اثرِ ناچيز به اين شرح است:
1. واژه هاى فارسى؛
2. تركيبات فارسى؛
3. پيوند واژه هاى فارسى و تازى؛
4. چند واژه از چند لهجه در تفسير ابوالفتوح؛
5. واژه هاى پراكنده تازى كه در اثناى تفسير آمده و به دو زبان شرح و معنى شده است.

1. واژه هاى فارسى

از واژه هاى فارسى سره در اين تفسير، بسيارى از لغات داراى لطافت و سادگى و روانى خاصّى است كه در قرنهاى بعد، همه از ميان رفته است و يا بدان معنى كه شيخ در نوشته خود به كار برده، در قرون پيش از او هم مورد استعمال قرار نگرفته، بعدها نيز فراموش شده است.
نظريه «ولتر» ۱ ، نويسنده صاحب نظرِ قرن هجده فرانسه، در باب استعمال كلمات، كه بايد سه شرط اساسى لزوم، قابليّت فهم و خوش آهنگى را حائز باشد، در مورد واژه هاى فارسى ابوالفتوح قابل انطباق است.

1.Voltaire.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114913
صفحه از 504
پرینت  ارسال به