447
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

يعنى ابوالمعالى مترجم كليله و دمنه بهرامشاهى و نظامى عروضى صاحب چهار مقاله در تأثر از لغات و تركيبات و قواعد زبان تازى و تأثير آن در نثر تفسير خود به دور مانده است؛ تا آنجا كه از بسيارى جهات تفسيرى وى لطافت و سادگى و روانى و زيبايى زبان كهنه فارسى را حفظ نموده و آن چنان كه از دو اثر اخير الذكر به صنايع لفظى و تركيبات و لغات عربى آميخته شده اند، تفسير شيخ جز از طريق سادگى و بى پيرايگى قدم برنداشته و پايه شيرينِ سخنِ فارسى را همچنان كه بوده نگهداشته است.
تفسير ابوالفتوح در زمره ساده ترين و شيواترين آثار منثور قرن ششم به شمار مى آيد كه از پيرايه هر نوع تكلُّف و تصنُّعى عارى است و داراى لغات فارسى لطيفى است كه در سده هاى بعد، بسيارى از آن واژه ها بدان معنى كه وى به كار برده، از ميان رفته است. شك نيست با كارى كه در پيش چشم داشته، يعنى تفسير آيات قرآنى كه در خلال آن مطالب متنوعِ فقهى و كلامى و حتى لغوى را مى بايست مورد تحليل و تجزيه و استدلال و استنباط قرار دهد و نكاتِ پيچيده آن را با بسط مقال و ورود در لغات و تركيبات تازى و اصطلاحات علمى بشكافد و نظر اصيل و اصلى خود را بر كرسى بنشاند، مع هذا جانب سادگى و روانى عبارات ملحوظ شده؛ تا آنجا كه نثرى مرسل به پيروى و تقليد از نثر قديم در صرف و نحو لغات پارسى و شيوه تركيب و جمله بندى به وجود آورده است.
با اين همه بايد اظهار نمود كه شيخ تحت تأثير زبان فارسى آميخته به عربى، به ترجمه آيات قرآنى و تفسير آن پرداخته و با دقت فراوانى كه در انتخاب لغات پارسى به كار برده، مع هذا نتوانسته است يكباره خود را از قيد زبان تازى برهاند؛ چه كار وى ترجمه و تفسير كلام اللّه بوده و اين خود از كار نويسندگان همعصر و زمانش دشوارتر مى نموده است؛ زيرا در اين كار او مستقيماً با زبان عرب سر و كار داشته


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
446

آب افكندن، آبرو، آبريز، آب زدن، آبشخور، آتش تاغ، آتش خانه، آتش زنه، آخرينان، آس كردن، آسمانه خانه، آهنگ كسى كردن، از چشم كسى افتادن، اسب بارگير، اندر بايست، انداز كردن، باج استان، باج استانى، با ديد آمدن، بازار بودن، باز پسينان، باز خوردن، با سر گرفتن، با هم راست كردن، به جارده ساختن، به چاه فرو دادن، بر رُفتن، بر خود بستن، بر شيواندن، بر كار شدن، بس نبودن، بسند كار، به كار داشتن، بناگاه بودن، بها كردن، بيمار پرسيدن، بينى دره، بى ديدگى، بيدادكاران، به شرم برافتادن، بيگار فرمودن، خارناك، خربنده، خروش زدن، خوانسالار، خوگوار، درخت سنب، در خويشتن پذيرفتن، دست يازيدن، دست به تنگ رسيدن، دست فراخى، دل دورى، دست آس، پختى كردن، پوستين دريدن، پهلو آوردن، تخته بند، تن شور، تنگ رسيدن، چراغ پاى، چراغ نشاندن، چشم زدن، چند گاهه، چرب دست، دست و رنجن، دل به جاى كردن، در كسى ناليدن، دل يارى دادن، دندان كند شدن، دو لا بودن، ديوار بست، كمربست، روى باز كردن، زودگرد، خاك افكن خرماستان، ساده كردن، سپندان دانه، ستاده كردن، سخن كردن، سر به شانه كردن، سرپوشيده، شبان فريب، شكسته شدن بازار، شوخگن، فراز شدن، فرا بافتن، فراخ نا، فروختار، فرو دان درويشان، فرو شدن، كما بيش، كال زار، كنده گر، فروهليدن، هوا گرفتن، واپس، وا خداى و ....
نبايد فراموش كرد كه ابوالفتوح معاصر با عهد و زمانى است كه نويسندگان در اظهار فضل و ارائه معلومات خويش دست به كار تكلُّفات صورى و استفاده از لغات تازى و صنايع لفظى و مانند آن بوده اند؛ امّا وى در نهايت سادگى و روانى كلام خدا را به شيوايى و فصاحت و اصالت در نثر كهنه پارسى و جزالت خاص آن ترجمه و تفسير كرده است؛ آن چنان كه از واژه هاى پارسى سره و خصوصيّات دستورى قرن سوم و چهارم بى بهره نمانده و در اين راه از دو تن از نويسندگان همزمان خويش

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115142
صفحه از 504
پرینت  ارسال به