شيخ صفى الدين جدّ اعلاى اين سلسله را از نسل امام موسى كاظم عليه السلامنوشته اند. وى در اردبيل به سر مى برد و از مشايخ بزرگ صوفيه بود و مريدان بسيار داشت. اولاد و اَحفاد او همه به ارشاد مى پرداختند و مورد احترام و بزرگداشت مردم قرار داشتند؛ شيخ جُنيد به كثرت مريدان شهرت داشت و مورد توجّه اوزون حسن يكى از پادشاهان آق قوينلو بود و با خواهرش پيوند زناشويى بست. پسر همين شيخ جُنيد، يعنى شيخ حيدر (يا سلطان حيدر) با عالمشاه دختر خال خويش ازدواج كرد و در جنگ با گرجستان در راه كشته شد. شاه اسماعيل در 892 از عالمشاه به دنيا آمد. در 898 به گيلان گريخت و در 905 مريدان پدر، گرد او جمع آمدند. آن گاه فرّخ يسار قاتل پدر را كشت. شروان و سپس آذربايجان را به دست آورد و تبريز را پايتخت خويش قرار داد. جنگهاى او به ويژه با عثمانيها معروف است. وى مؤسس سلسله صفوى و در شب نوزدهم رجب سال 930 در حوالى سراب آذربايجان وفات يافت. 24 سال پادشاهى كرد. او در اردبيل در كنار مزار جدّش شيخ صفى الدين به خاك سپرده شد.
شاه اسماعيل، كه خود عقيدت و ارادتى تام به آل على عليهم السلام داشت، توانست در مدّت بيست سال اين مذهب را در تمام كشور نشر و توسعه دهد و در رعايت جانب احترام روحانيون و بازگذاشتن دست آنها در امور مردم، به ميل و رغبت رفتار كند. در عهد شاه عباس، نفوذ اين طبقه رو به فزونى گذاشت و آنان حتّى در امور سياسى نيز دخالت داشتند و اعمال نفوذ مى كردند. اين قدرت همچنان باقى بود تا به عهد نادر كه چون بيشتر اوقات را به جنگ سرگرم بود، اصولاً توجهى به مسئله روحانيّت نداشت.
در دوره قاجاريّه، بار ديگر تشيع رونق گرفت. از زمان حكومت مشروطه، به موجب اصل اوّل قانون اساسى، دين رسمى ايران اسلام و مذهب رسمى آن تشيّع است.