61
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

ميمون بن ديصان كه به قدّاح معروف بود، كسى است كه در غيبت امام به تحكيم مبانى مذهب مبادرت كرد و در خوزستان و عراق و شام به نشر عقايد خويش كوشش داشت. از بين اين دعات يكى ابو عبداللّه حسن بن احمد معروف به ابوعبداللّه شيعى، در بلاد مغرب قدرت بسيار يافت و دولت اغالبه را در آن سامان از ميان برد و ابومحمّد عبيداللّه مهدى را كه در سلجماسه محبوس بود، آزاد كرد و گفت او همان مهدى منتظر از آل على است و امامت از آنِ وى است و بدين طريق دولت فاطميان در شمال افريقا تشكيل شد (297ه ).
دعوت فاطميان به زودى در يمن و بحرين و شام و فلسطين و ايران و شمال افريقا انتشار يافت. اسماعيليّه در دعوت خود مراحل خاصّى را رعايت مى كردند و دُعات آنان بر حسب درجات معين مى شدند و آخرين مرتبه معتقدان به اين مذهب، مرتبه «حجّت» بود كه از بين دُعات عدّه معدودى توانستند حايز آن رتبه گردند. از ميان دُعات ايرانى، ناصر خسرو و حسن صبّاح اين را داشتند. دعات اسماعيليّه براى هر امام، دوازده حجّت تعيين مى كردند كه در دوازده جزيره (ناحيه) به نشر دعوت مشغول بودند و در دعوت خود به عدد هفت و عدد دوازده اهميت مى دادند. براى همه دعات اسماعيلى، رئيس به نام داعى الدعاة در دستگاه خليفه فاطمى به سر مى برد. ۱
آن گاه اين مذهب بيرون آوردند و گفتند، شريعت را ظاهرى است و باطن. ظاهر اين است كه مسلمانان بدان تعلّق كردند و مى ورزند و هر يك را باطنى است كه آن باطن رسول (صلوات اللّه عليه) دانست و جز با على به كسى نگفت و على با فرزندان و شيعه و خاصّگان خويش گفت و آن كه

1.فرهنگ فارسى دكتر معين، ج ۵، اعلام.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
60

7. اسماعيليه

در ميان اين فرقه ها، اسماعيليان را كه هنوز در خراسان و قائنات و كرمان و محلاّت از نقاط كشور ايران وجود دارند، مورد مطالعه قرار مى دهيم.
اين فرقه، كه به نامهاى: اسماعيليه، سبعيّه، هفت اماميان، باطنيان، باطنيه، حشاشين، ملاحده، فداييان معروف اند، مى گويند امامت به حضرت اسماعيل فرزند بزرگ تر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ختم مى شود؛ زيرا ابتداء او از جانب پدر به جانشينى تعيين گرديد و با اينكه پنج سال پيش از وفات امام ششم، اسماعيل دار فانى را بدرود گفت، مع هذا پيروان او معتقدند و گفتند كه او تا پنج سال پس از وفات پدر در قيد حيات بود و در بازار بصره ديده شد و حتى مردى مفلوج را شفا بخشيد. امام جعفر صادق عليه السلام قبل از مرگ فرزندش اسماعيل، پسر دوم خود يعنى امام موسى عليه السلام را به امامت و جانشينى خويش برگزيد.
طرفداران اسماعيل گفتند كه امام نمى تواند در تعيين جانشين خود تغيير عقيده بدهد و چون اسماعيل پيش از پدر درگذشت، امامت به محمد بن اسماعيل منتقل شد و او «سابع تام» است و دَور هفت بدو تمام مى شود و پس از او امامت در خاندان وى باقى ماند.
دُعات (جمع داعى) از طرف بازماندگان اسماعيل به كشورهاى اسلامى رفتند تا عقيده آنان را تبليغ كنند.
مردى بود او را بوميمونِ قدّاح خواندند وديگر آن را عيسى چهار لَختان و ديگر آن را فلان دندانى و هر سه كافر و ملحد بودند و با يكديگر دوستى داشتند و به وقت طعام و شراب با هم بودندى... . ۱
پسر همين ميمون ملقّب به قدّاح يعنى عبداللّه ، به رياست شعبه قرامطه رسيد.

1.بيان الاديان، چاپ استاد فقيد عباس اقبال آشتيانى.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114930
صفحه از 504
پرینت  ارسال به