65
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

عقايد خويش ميان مسلمانان پرداختند. معتزليها خود، خويشتن را اهل العدل والتوحيد مى خواندند. اين فرقه خود، به گروهى ديگر منقسم شده اند كه بنا بر مندرجات كتاب بيان الاديان ابوالمعالى محمد الحسينى العلوى به اين شرح است:
و ايشان هفت فرقه اند:
1. الحَسنيّه: اصحاب حسن بصرى؛
2. الهُذيليّه: اصحاب ابوالهُذيل بن علاّف؛
3. النّظاميّه: اصحاب نظّام؛
4. المعمريّه: اصحاب مَعمر بن عبّاد السلمى؛
5. البشريّه: اصحاب بشر بن المعتمر؛
6. الجاحظيّه: اصحاب عُمَر بن بَحر الجاحظ؛
7. الكعبيّه: اصحاب ابوالقاسم الكعبىّ البلخى.
دسته دوم، اشعريه، پيروان ابوالحسن على بن اسماعيل اشعرى از مخالفان معتزله مى باشند. ابوالحسن مذكور، از اعقاب ابوموسى اشعرى است كه به سال 260ه به دنيا آمد و در سال 330ه وفات يافت. از شاگردان ابو على جبايى است كه خود، معتزلى بود و تا چهل سالگى در اين دسته به سر برد و از آن پس، با آنها به مخالفت برخاست و باقى حيات را در مبارزه با آنان گذراند. وى مؤسّس مذهب اشعرى است. كتابهاى متعدّدى در ردّ نظريات مخالفان يعنى معتزله دارد.
وى عقيده دارد كه ايمان به تصديق قلب است و قول به زبان و عمل به اركان، از فروع آن است و كسى كه به قلب تصديق كرد، يعنى وحدانيّت پروردگار را اعتراف كرد و نيز به بعثت پيامبران و آنچه از جانب خداوند براى بشر آورده اند، اقرار نمود، او ايمان آورده و در ايمانش خللى ديده نمى شود و اگر در آن حال بميرد، مؤمن و رستگار شمرده مى شود. كافر كسى است كه ايمان را منكر شود.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
64

مى كردند و احكام ظاهرى فقه را «هوا و هوس رياست جويان» مى ناميدند. ۱

8. برخورد آراء و عقايد متكلّمان معتزلى و اشعرى

اكنون مى پردازيم به بيان چگونگى اختلافات ميان فرق مختلف اسلام و ظهور دسته هاى ديگرى از آنان كه به دسته هاى كلامى معروف اند و موضوعات متعدّدى را از جبر و اختيار، قديم يا حادث بودن كلام اللّه ، آيا خدا جسم است يا جسم نيست، مسئله ايمان، صفات ازليّه خداوند، حُسن و قبح عقلى، رؤيت خدا، و جز آنها را ساليان دراز مورد بحث و گفت و گو و مشاجره و منازعه و قتل و نهب مسلمانان قرار دادند. ميان گروههاى متعدد، دو دسته بودند كه بيش از همه شهرت و معروفيّت داشتند: يكى معتزله و ديگرى اشعريّه. مؤسّس گروه نخستين يكى از شاگردان حسن بصرى ۲ است به نام واصل بن عطاء ۳ . وى در يكى از مجالس درس با استاد بر سر مرتكبين گناهان كبيره و اينكه آنان مؤمن اند يا كافر، به بحث و گفت و گو پرداخت. استاد را نظر اين بود كه هر كه به گناه كبيره دست يازد، منافق است و منافق در حكم كافر است؛ امّا شاگرد، واصل بن عطا، را نظرى ديگر بود و آن منزلى بين كفر و ايمان كه به «منزلة بين المنزلتين» تعبير گرديد. اين اختلاف نظر سبب شد كه استاد، شاگرد را به ترك مجلس درس و اعتزال از خود دعوت كند؛ لذا به واصل گفت: اعتزل واصل عنا. گويند، به همين سبب، پيروان واصل را معتزله خواندند. بايد افزود كه يكى ديگر از شاگردان حسن بصرى به نام عمرو بن عُبيد (م به سال 145) نيز به واصل ملحق شد و آن دو با يكديگر به پى ريزى اين دسته و القاى آراء و

1.مقدمه ديوان ناصر خسرو از دانشمند محترم آقاى تقى زاده استاد دانشگاه تهران. به نقل از لغتنامه.

2.متوفا به سال ۱۱۰ه .

3.در سال ۸۰ه در مدينه به دنيا آمد و در سال ۱۳۱ه وفات يافت.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114901
صفحه از 504
پرینت  ارسال به