67
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

عقلى است.
5. معتزلى به رؤيت خدا به ديدگان قائل نيست: «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار»؛ امّا اشعرى گويد كه خداوند در روز قيامت به چشم ديده مى شود: قال اللّه تعالى: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»۱ .
6. كلام اللّه در نظر پيروان معتزله مخلوق و حادث است؛ ولى اشعرى به قديم بودن آن عقيده دارند. كلام نفسى، مقابل كلام لفظى، از مختصّات عقايد اشعريان است.
7. معتزلى عقيده ندارد كه معدوم اعاده شود؛ امّا اشعرى آن را ممكن داند.
8. مسئلت امامت در نزد معتزله به «نصّ و تعيين» است؛ امّا پيش اشعريها به اختيار امّت.
البته در موارد ديگر هم ميان اين دو فرقه اختلافات شديد بود؛ حتى در موضوعات جزئى و شخصى كه ذكر همه آنها در اين مقدّمه نگنجد. ۲
اشعريها از اواخر قرن سوم هجرى پس از روى كار آمدن مؤسس اين دسته با معتزلى ها به مخالفت برخاسته اند و پيش از آنان مخالفان سرسخت معتزلى، اصحاب حديث بوده اند. اصحاب حديث خود چهار گروه بودند به اين شرح:
1. الدّاووديّه: اصحاب داوود بن على الاصفهانى و ايشان را اصحاب ظَواهر گويند از آنچه به ظاهر اخبار و آيات كار كنند و قياس را منكر باشند.
2. الشّافعيّه: اصحاب امام عبداللّه بن ادريس الشّافعى المطلّبى رضى الله عنه باشند و مذهب او در اصول دين و توحيد همين است كه ياد كرده آمد و اختلافى كه هست ميان وى و اصحاب رأى در فروع است، الاّ در يك چيز و آن حديث ايمان است كه

1.القيامة (۷۵): آيه ۲۲ و ۲۳.

2.رجوع شود به لغتنامه دهخدا.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
66

حكم كسى كه مرتكب گناهان كبيره مى شود با خداست، خواه مورد آمرزش و عفو خدايى قرار گيرد و يا به عقاب و دوزخش گرفتار آيد و يا با شفاعت پيغامبر بخشوده شود. چنين كسى اگر توبه كند، ممكن است توبه اش مورد قبول خالق واقع شود و يا خدا او را نبخشد؛ زيرا در هر حال او موجب است و چيزى بر او واجب نمى شود و اعتقاد به قبول توبه مبتنى بر سمع است. خدا مالك خلق خود است، آنچه مى خواهد مى كند و به هر چه اراده كند، فرمان مى دهد. اگر همه خلق جهان را به بهشت برد، مرتكب حيفى نشده است و اگر همه را به آتش افكند، ظلمى نكرده است؛ چه ظلم عبارت است از تصرّف در آنچه مايملك متصرّف نيست يا عبارت است از وضع شى ء در غير موضع خود؛ در صورتى كه خداوند مالك مطلق است و از اين روى، نه ظلمى بر او متصوّر است و نه جورى بدو منسوب.
اختلافات اين دو دسته در چند مورد بيان مى شود:
1. معتزلى افعال خير را از خدا مى داند و افعال بد را از بنده؛ زيرا گويد كه از خداست خير به بندگان برساند و رعايت حال ايشان فرمايد.
2. معتزلى براى ايمان سه ركن قائل است: اعتقاد به قلب و جنان، گفتار به زبان، عمل به اركان؛ اشعرى ركن اصلى ايمان را در عقيده قلبى مى داند و گفتار و عمل را از فروع مى شمارد.
3. معتزلى خداوند را عالم و قادر بالذات مى داند، نه به صفات؛ ولى اشعرى به صفات ازليّه زائد بر ذات، كه قائم به ذات واجب الوجودند، قائل است.

والاشعرى بازدياد قائلهوقال بالنيابة المعتزلة۱
4. معتزلى به حسن و قبح عقلى قائل است؛ ولى اشعرى منكر حسن و قبح

1.منظومه حاجى سبزوارى.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114965
صفحه از 504
پرینت  ارسال به