بر من است كه شما را نگهدارى كنم كه خداى تعالى مرا بر شما سالار كرده است، نه شما را بر من، و اين قدر ندانيد كه هر كه با مخالفت پادشاهى دوستى ورزد، از دشمنان بادشاه باشد و... . در اين حال كه اين سخن بر لفظ سلطان برفت، خواجه امام مشطّب ۱ و قاضى امام ابوبكر حاضر بودند. روى سوى ايشان كرد و گفت: چه گوييد اندر اينكه من گفتم؟ گفتند: خداوند عالم آن مى گويد كه خداى (عزّ و جلّ) و رسول او صلى الله عليه و آله مى گويد در معنى رافضيان و مبتدعان و باطنيان و اهل ذمّه. پس مشطّب گفت: عبداللّه عباس مى گويد: روزى پيغمبر (صلوات اللّه عليه و سلامه) مر علىّ بن ابى طالب (كرّم اللّه وجهه) گفت: اِن اَدرَكتَ قوماً يُقالُ لهم الرّافضة يرفضون الإسلامَ فاقتلهم فانّهم مُشركون.
پارسى اش چنين باشد: اگر دريابى گروهى را كه ايشان را رافضى گويند، ايشان را مسلمانى نباشد، بايد همه را بكشى كه ايشان كافرند.
قاضى ابوبكر گفت: روايت مى كند ابوامامه كه پيغمبر صلى الله عليه و آله گفت: في آخِرِ الزّمان قومٌ يُقال لهم الرّافضة فإذا لَقيتموهم فاقتلوهم فاقتلوهم.
پارسى اش چنين است كه در آخر زمان گروهى پديد آيند كه ايشان را روافض گويند و هرگاه كه بينيد ايشان را بكشيد. ۲
در اين صفحه از سياستنامه و صفحات بعد از آن، از قول همين مشطّب احاديثى مجعول از پيغامبر اسلام روايت شد كه معلوم است كه وى و قاضى امام ابوبكر چگونه براى خوشايند الب ارسلان در ذمّ شيعه آنها را جعل كردند. قاضى ابوبكر در صفحه 205 همين كتاب به الب ارسلان مى گويد كه اسماعيل بن سعد از پيغمبر صلى الله عليه و آلهروايت كرد كه: