امّا جواب اين كلمات آن است كه چگونه درس فقه و شريعت نباشد جماعتى را كه كتب خانهاى ايشان مملوّ باشد از كتب اصولى و فروعى كه تعديد و تحصير آن متعذّر باشد و در اسامى رجال از مصنّفان و روات ايشان مجلّدى مفرد بايد.
آن گاه عبدالجليل مى پردازد به ذكر نام آثار و تصانيف مذهب شيعه كه در آن مدارس آزادانه تدريس مى شد ۱ و سپس نام بزرگان و دانشمندان را (در صفحه 51) ذكر مى كند:
و آنچه گفته كه: «ايشان را درسى نباشد»، مگر به سمع اين قائل نرسيده است كه مرتضى (علم الهدى) را (رضى اللّه عنه) چهارصد شاگرد فاضل متبحّر بوده است دون از ديگران در اصول و فروع و فنون و علوم و... و فضل و بزرگى شيخ كبير ابوجعفر بابويه رحمه الله را خود چگونه انكار توان كرد؟ از تصانيف و وعظ و درس و ازرى تا بلاد تركستان و ايلان، اثر علم و فضل و بركات زهد و امانت او پوشيده نيست...، و شيخ ابوجعفر طوسى رحمه الله كه فضل و زهد او اظهر من الشمس است...، و از متأخّران چون: خواجه ابوجعفر دوريستى و ابوالفرج حمدانى و... و مفيد عبدالرّحمن نيشابورى و برادرش ابوسعيد محمّد و محمّد الفتّال و فقيه عبدالجليل و خواجه امام رشيد محقّق و خواجه حسكا و ابوطالب بابويه، و خواجه ابوجعفر نيشابورى و قاضى ابو علىّ الطوسى و رشيد على زيرك القمى، و خواجه امام ابوالفتوح عالم كه مصنّف بيست مجلد است در تفسير قرآن و مؤلّف كتاب شرح الشهاب النبوىّ است كه همه طوائف اسلام به خواندن و نوشتن آن راغب اند و غير اينان از متقدّمان و متأخّران كه به ذكر همه كتاب