75
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

صاحب النقض در سبب توسعه مذهب تشيّع و نفوذ شيعيان مى نويسد:
امّا جواب آنكه گفته است كه: «تركان ندانند كه مناقبيان چه خوانند»، ممكن نيست كه بر پشت زمين از ملحدان گذشته، تركان غازى را دشمنى باشد از اين مصنّف نامنصف سخت تر كه در هر فصلى از فصول اين كتاب اشارتى كرده به جايى به بى حميّتى، و جايى به نادانى، و جايى به غفلت و اين مايه ندانسته است كه تركان، عالم و عاقل اند و جهانبانى و جهاندارى به هرزه بديشان نيفتاده است و حرمت مناقب خوانان كه دارند كه مردان مردان را دوست دارند و خصوصاً خصومتى كه اين خواجه نو سنّى را با على عليه السلامو اولادش و مدّاحان اوست، تركان را نيست. ۱
اين نفوذ در نقاط ديگر نيز تأثير نمود. صاحب النقض، در صفحات 510 ـ 511، شرحى به تفصيل از ظهور امام غايب عليه السلام آورده و ضمن آن از «تركان كه به آخر زمان نصرتِ مهدى كنند و يارى دين و حقها ظاهر سازند و باطلها نيست گردانند...»، سخن گفته كه حائز اهميّت است:
... و آنچه به عوام نموده است و به دروغ بر شيعه حوالت كرده است كه «ايشان پنداشته اند كه ظهور آن رايات بدعت و ضلالت مقدّمه قائم است»، بس جاهلانه و غافلانه سخنى است كه آثار ظهور و مقدّمات خروج آن معصوم منصوص را علاماتى و اماراتى است؛ چون قتل نفس زكيّه و خروج سفيانى و غير آن هفتاد و اند علامات كه در كتاب الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد مذكور و مشهور و مسطور است و تفصيل آن در كتاب الغيبة مشروح است. چون بخوانند، هيچ شبهتى بنماند و به حساب كورتر است دگرباره كه شيعه دعوى ظهور رايت مهدى امّت

1.النقض، ص ۷۷.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
74

مطوّل شود و همه مدرّس و متكلّم و فقيه و عالم و مقرى و مفسّر و متديّن و زاهد بودند و اشارتى در اين كتاب كفايت است تا ناقل و غير او را از مجبّران، كه اين كلمات بخوانند، معلوم شود كه شيعه را، هم مدرسه بوده و هم فقه و هم فقيه و هم عالم (نور اللّه ارواحهم و الحمدللّه رب العالمين).
بنابر آنچه گفته شد، نفوذ شيعه با بركنارى نظام الملك به دست تاج الملك ابوالغنائم قمى (به بهانه وليعهدى محمود بن ملكشاه) زياد شد و تاج الملك، كه خود شيعه بود، سبب گرديد كه ملكشاه «شرف الملك ابوسعيد كاتب را به مجد الملك ابوالفضل قمى بدل نمود»؛ اگر چه مجد الملك، پس از چندى به دست مخالفان كشته شد. ۱
بر اثر نزديك شدن شيعيان به امراى ترك و قبول مذهب تشيّع از طرف تركان، اهل سنّت و جماعت نسبت به ايشان بدبين شده و آنها را به «بى حميّتى» و «نادانى» و «غفلت ۲ » نسبت دادند.
ميزان نفوذ شيعيان را بايد از عبارتى كه عبدالجليل، صاحب كتاب النقض، به روايت از كتاب بعض فضائح الروافض در صفحه 53 آورده، درك كرد. وى نوشته كه:
آنكه گفته: كه در هيچ روزگارى اين قوت نداشتند كه اكنون چه دلير شده اند و به همه دهان سخن مى گويند هيچ سرايى نيست از تركان كه در او ده و پانزده رافضى نيستند و در ديوان هم دبيران ايشان اند و اكنون به عينه همچنان است كه در عهد مقتدر خليفه بود.
و نيز در صفحه 81 از نوشته صاحب بعض فضائح الرّوافض مجدداً مى نويسد:
... اكنون كدخدايان همه تركان و حاجب و دربان و مطبخى و فرّاش بيشتر رافضى اند و بر مذهب رفض مسئله گويند و فتاوى كنند بى تقيّه.

1.ذيل ص ۵۶ كتاب النقض.

2.النقض، ص ۷۷.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115608
صفحه از 504
پرینت  ارسال به