سوم گفت: اى خواجه! سؤالى مبهم مى كنى! نمى دانم كه كدام معاويه را مى گويى؛ اين معاويه را كه پدرش دندان مصطفى صلى الله عليه و آله بشكست و مادرش جگر حمزه بخاييد، و او بيست و چند بار تيغ بر روى علىّ مرتضى عليه السلامكشيد و پسرش سر حسينِ على عليه السلام ببريد؟ اى مسلمانان! شما اين معاويه را چه گوييد؟ مردم در حضرت خلافت حنفى و سنّى و شافعى زبان به لعنت و نفرين برگشودند و مانند اين بسيار است و تعزيت حسين عليه السلام هر موسم عاشوراء به بغداد تازه باشد با نوحه و فرياد....
و به رى كه از امّهات بلاد عالم است، معلوم است كه شيخ بلفتوح نصرآبادى و خواجه محمود حدّادى حنفى و غير ايشان در كاروانسراى كوچك و مساجد بزرگ روز عاشوراء چه كرده اند از ذكر تعزيت و لعنت ظالمان... (ص 402 ـ 405).
صاحب النقض باز هم شواهدى از وضع شيعيان آل على عليهم السلام در اين دوره، يعنى در قرن ششم، ذكر مى كند كه اگر بخواهيم همه آنها را نقل كنيم، سخن به درازا خواهد كشيد و نيز صحايف بسيارى بايد بر اين كار وقف نمود. علاقه مندان را به مطالعه اين كتاب نفيس و معتبر، كه در حدود سالهاى 560 هجرى قمرى تصنيف شده، دعوت مى كنيم.
10. تأثير و انعكاس اختلافات مذهبى در تأليفات و تصنيفات دانشمندان
اكنون كه به وضع شيعه در اين قرنها به ويژه در عصر و زمان شيخ ابوالفتوح رازى صاحب تفسير كبير روض الجنان و روح الجنان آشنا شديم، مى پردازيم به اينكه علماء و متكلّمان و مفسّران شيعه در تهيّه و تدوين آثار علمى و دينى خويش، از تأليفات و تصنيفات، چه خدماتى انجام داده اند و چگونه اختلافات در اصول