حكم و سعيد جبير و طاووس و ابن سيرين و انس مالك و ابوايوب و ابوامامه و قتاده و عمار بن ياسر. اين جمله به تخليل شعر اللحية گفتند.
امّا اندرون دهان شستن و آنكه از جمله روى شمرند مجاهد و قتاده و ضحاك و حماد گفتند، و شعبى گفت، بيش گوش جمله روى است واجب باشد شستن و پس گوش را مسح بايد دادن. دليل بر صحت مذهب ما از اين مذاهب آن است كه آنچه ما گفتيم، اجماع امّت است بر غسل او بر آنكه از جمله روى است و آنچه ديگر فقهاء گفتند، بر آن اجماع نيست و بر آن دليل نيست. هر كه زياده آن دعوى كند، بر او دليل باشد. و «ايديكم» عطف است بر «وجوهكم»...؛ و دستها را خداى تعالى حد نهاد بقوله «إِلَى الْمَرافِقِ...» . خلاف افتاد در آنكه «إلى» به معنى انتهاى غايت است يا به معنى «مع» است. به نزديك ما «إلى» به معنى «مع» است؛ براى آنكه «إلى» در كلام عرب و قرآن به معنى «مع» بسيار آمد... . بر اين قول حد داخل باشد در محدود و مرافق شستن، واجب باشد. و به نزديك ما، ابتداء از مرافق بايد كردن و آنها به كناره انگشتان. و فقهاء در وجوب غسل مرفقين موافقت كردند، مگر زفر و مالك انس، و شافعى گفت: خلافى نمى دانم در وجوب غسل مرافق امّا ابتدا از مرافق جمله فقهاء خلاف كردند ما را و به آيت تمسّك كردند به لفظ «إلى» و آنكه انتهاى غايت را باشد. و جواب از او آن است كه اگر چه «إلى» به معنى انتهاى غايت مستعمل است، به معنى مع هم مستعمل است، چنان كه گفتيم، و ظاهر استعمال دليل حقيقت كند بايد تا هر دو حقيقت باشد دليل اگر بر صحّت مذهب ما در اين باب طريقه احتياط است، و آنكه اجماع است بر آنكه هر كه آن كند كه ما گفتيم، ذمّه او برىّ باشد به يقين و آنكه خلافِ آن كند،