مسح دادن بر گوش روا نباشد و نه شستن او، و شافعى گفت، مستحب است كه مسح دهد گوشها را به آبى نو، و ابوحنيفه گفت، گوش از جمله سر است يا سر مسح بايد دادن آن را، و زهرى گفت، از جمله روى است يا روى ببايد شستن....
اين بود قسمتى از تفسير شيخ در مورد آيه: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ... إِلَى الْمَرافِقِ...» . و ملاحظه شد كه چگونه راجع به شستن دست و روى، اختلاف نظر بين علماى فرَق اسلامى در متن تفسير منعكس گرديد.
ب) نكاح
اكنون اين اختلاف و انعكاس آن را در مورد نكاح در تفسير شيخ مورد مطالعه قرار مى دهيم. در تفسير آيه 4 از سوره نساء ۱ :
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا * وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً» ، چنين تفسير مى كند:
مفسّران خلاف كرده اند در سبب نزول آيه و تفسير او؛ عروه گفت: از عايشه پرسيدم از تفسير اين آيه. گفت: آن يتيمه اى باشد كه در حجر مردى باشد. چون بالغ شود، مرد خواهد كه او را به زنى كند بدون مهر مثل. خداى تعالى نهى كرد از آنكه او را نكاح بندد، الاّ بر مهر مثل آنكه به او آنچه خواهد جمع مى كند از زنان ما تمامى چهار و اين در روايات اصحاب