نكردندى از نكاح زنان؛ چندان كه بودى بعد القصر على اربع. خداى تعالى اين آيه فرستاد و گفت، چنان كه از اين تحرّج مى كنى، از آن نيز تحرّج كنى كه هر دو در باب تحريم به يك منزلت است و نيز براى آن تا هر مردى چندان نكاح بندد كه قيام تواند كردن به مئونت ايشان؛ براى آنكه زنان چون يتيمان اند در ضعف و عجز و اين قول سعيد جبير است و قتاده و ربيع و ضحاك و سدى و روايت والبى از عبداللّه عباس. حسن بصرى گفت قول دگر كه ايشان از نكاح يتيم تحرّج كردندى، چنان كه از مالش، خداى تعالى اين آيه فرستاد در رخصت آن ايشان را و قصر فرمود بر عددى كه ايشان قيام توانند نمود به مئونات ايشان از يكى تا چهار. مجاهد گفت، معنى آن است كه چنان كه تحرّج مى كنى از مال ايتام، همچنان تحرّج كنى از زنان و اگر نكاح خواهى كردن، بر اين عدد ميفزاى و ابراهيم النخعى خواند:... «فانكحوا من طاب ما طاب» گفت براى آنكه «من» عقلاء را باشد... ابن أبى اسحاق و الحجدى و الأعمش خواندند: «ما طيب» به اماله و در مصحف ابىّ به «ياء» نوشته است نكاح ببندى بر زنان، چندان كه حلال است شما را.
«مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ...» . و بر اين اجماع امّت است و چون جمله عدد بر هم آرى نه باشد و كس را اين عدد حلال نيست به اجماع، مگر رسول صلى الله عليه و آلهرا و اين از خصائص او بود. راوى گويد كه قيس بن حارث گفت، قبل از نزول آيه من هشت زن داشتم. چون اين آيه آمد، من گفتم: يا رسول اللّه ! من هشت زن دارم، چگونه كنم؟ گفت: چهار را نگاهدار و باقى را رها كن! گفت: با خانه رفتم. يك يك را پيش مى خواندم و مى پرسيدم كه از شما كيست كه فرزند دارد و كيست كه ندارد. آنان را كه فرزند داشتند، چهار را