باز گرفتم و باقى را رها كردم.
«فَإِنْ خِفْتُمْ» ؛ اگر ترسى. و ترس از باب ظن باشد كه عدل نتوانى كردن و انصاف دادن از ميان چهار «فَواحِدَةً» ... و بعضى اهل معانى گفتند «أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ» أى «ما نفذت فيه ايمانكم...؛ از آنان كه سوگند شما در او روان باشد» و تمسّك كرد در اين قول به قول النّبى صلى الله عليه و آله: «لا نذر فى معصيه اللّه و لا فيما لا يملك ابن آدم» و اين قول ضعيف است و تمسّك آنان كه در اين به ظاهر آيت تمسّك كردند در وجوب نكاح، درست نيست؛ اگر چه ظاهر اوامر قرآن بر وجوب بود؛ براى آنكه به دليل عدول كنند از ظاهر، و اجماع امت است بر آنكه نكاح سنّت است و واجب نيست. ديگر آنكه از قرائن آيه معلوم آن است كه آيه را اگر چه ظاهر امر است، مراد نهى و تهديد است از نكاح بيشتر از چهار زن....
ج) نكاح متعه
يكى ديگر از موارد اختلاف شيعه با اهل سنّت مسئله نكاح متعه است كه به دستور عمر، خليفه دوم، تحريم شد. بر سَرِ اين موضوع ميان فقهاى اين دو فرقه خلاف افتاد. نمونه آن را در تفسير ابوالفتوح ۱ مى بينيم. شيخ در تفسير آيه: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً»۲ ، درباره «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» ، نظريّات مختلف علماى تشيّع و تسنّن را بيان مى كند:
حسن و مجاهد گفتند آنان را كه تمتّع به ايشان و تلذّذ به نكاح بريد،