97
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

سوم، ولاى عتق (عتاقه) است؛ يعنى اگر بنده يا كنيز آزاد شده بميرد و به قرابت خاصّه و ارثى نداشته باشد، در اين صورت آزاد كننده از عتيق خود ارث مى برد. اماميّه بر آن اند كه...؛
چهارم از اسباب ارث نزد بعضى از اهل سنّت، جهت اسلام است؛ يعنى اگر به يكى از موجبات سه گانه اصلاً براى متوفا وارثى نباشد و يا از فرائض ارباب فروض چيزى باقى بماند، در صورت اوّل همه تركه و در صورت دوّم باقيمانده از سهام ذوى الفروض به طريق عصوبت و وراثت مسلمين به بيت المال مى رسد و امام بايد آن را تحويل بگيرد و... . ۱
اكنون ببينيم شيخ ابوالفتوح رازى، كه خود فقيهى بنامْ از فقهاى شيعه و تفسيرى بزرگ در اين مذهب تصنيف فرموده، چگونه در اين مورد اظهار نظر مى كند؛ آنجا كه آيه: «يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباو?كُمْ وَ أَبْناو?كُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً»۲ از سوره نساء را تفسير نمود ۳ :
... قوله: «يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلادِكُمْ» ـ الآية. مفسران در سبب نزول آيه خلاف كردند؛ بعضى گفتند سبب نزول آيه آن بود كه در جاهليّت وراثت به مردى و قوت بودى؛ ميراث به مردان دادندى، به زنان و كودكان ندادندى. خداى تعالى اين آيه فرستاد و حكم جاهليّت باطل كرد. محمد بن المنكدر گفت: از جابر عبداللّه انصارى شنيدم كه گفت: آيه در باب من

1.رجوع كنيد به كتاب عول و تعصيب، ص ۱۹۸ به بعد، انتشارات دانشگاه، شماره ۹۳۰.

2.نسا (۴): آيه ۱۱.

3.روض الجنان، ج ۵، ص ۲۶۸ ـ ۲۷۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
96

مذاهب سنّيه را، كه در اين مقدمه مطالعه مى كنيم، مسئله ارث است، و آن هم به ايجاز و اختصار:
شيخ طوسى در تعريف ارث مى گويد: «حقيقة الميراث، إنتقال ملك المورِّث إلى ورثته بعد موته بحكم اللّه ».
و شهيد ثانى در كتاب شرح لمعه چنين بيان مى كند: «ألميراث، إستحقاق إنسان بموت آخر بنسبٍ أو سببٍ شيئاً بالأصالة».
موجبات ارث در مذهب شيعه اماميّه اثنا عشريّه دو چيز است: يكى نَسب و ديگرى سبب. براى نَسب سه مرتبه است: مرتبه اوّل: پدر و مادر و اولاد، و اولاد اولاد؛ دوم: برادران و خواهران و اولاد ايشان و اجداد و جدّات؛ سوم: اعمام و عمّات و اخوال و خالات و اولاد ايشان.
فقهاى اماميّه اتّفاق دارند بر اينكه اهل مرتبه سابق، حاجب اهل مرتبه لاحق مى باشند و با بودن يك تن از اهل مرتبه مقدّم، ارثى به اهل مرتبه مؤخّر داده نمى شود.
سَبب بر دو قسم است: اوّل، زوجيّت؛ دوّم، ولاء.
ولاء بر سه قسم است:
1. ولاى عتق؛ 2. ولاى ضمان جريره؛ 3. ولاى امامت.
موجبات ارث نزد بعضى از اهل سنّت چهار چيز است:
اوّل، قرابت خاصّه نَسبى و آن ابوّت و بنوّت (پدرى و فرزندى) و لحوق و اتّصال به ميّت است...؛
دوم از اسباب ارث نزد اهل سنّت عقد نكاح است، اعمّ از اينكه مباشرت انجام بگيرد يا نه، و تا علقه زوجيّت به كلّى از ميان نرود، زن و شوهر از يكديگر ارث مى برند...؛

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115167
صفحه از 504
پرینت  ارسال به