99
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

سبب و نسَب و تعصيب، و به نزديك اهل البيت به تعصيب ميراث نباشد. آنكه از جهت نَسب به دو وجه ثابت شود: يكى به فرض و تسمية، دگر به قرابة. و سبب بر دو ضرب بود: زوجيّت و ولاء. ميراث به زوجيت به فرض باشد، الاّ در يك مسئله كه گفته شود جاى دگر. و ولاء بر سه ضرب باشد: ولاى عتق باشد و ولاى تضمن جريره و ولاى امامت و اين هيچ سه به فرض نباشد. و آنچه مانع باشد از ميراث سه چيز است: كفر است و رقّ و قتل عمد بر وجه ظلم، و هر چه منع كند از ميراث از اين سه وجه منع كند از حجب مادر از ثلث با سدس.
اما سهام مواريث شش است: نصف است و ربع و ثمن و ثلثان و ثلث و سدس. امّا نصف سهم، چهار كس بود. شوهر با عدم فرزند و فرزند زاده و اگر چه نازل باشند، و سهم دختر است، و سهم خواهر است كه از مادر و پدر باشد، و سهم خواهر است از پدر چون خواهر مادرى و پدرى نباشد. و ربع سهم، دو كس بود: شوهر با وجود فرزند و يا فرزند زاده، و سهم زن با عدم فرزند و فرزند زاده؛ اگر چه نازل باشند. و ثمن، سهم زن است با وجود فرزند يا فرزندزادگان و اگر چه نازل باشند لاغير. و ثلثان، سهم سه كس باشد: سهم دو دختر يا بيشتر، و سهم دو خواهر يا بيشتر هر گه كه از يك پدر و مادر باشند، و سهم دو خواهر پدرى يا بيشتر هر گه كه خواهر پدرى و مادرى نباشد. و ثلث، سهم دو كس باشد. سهم مادر باشد با عدم فرزند و فرزند زاده و عدم آنكه او را حجب كند، و سهم دو كس يا بيشتر از كلاله مادر. و سدس، سهم پنج كس را باشد: سهم هر يكى از مادر و پدر با وجود فرزند يا فرزند زاده، و سهم مادر باشد با عدم فرزند و فرزند زاده با وجود آنكه حجب كند و آنان كه حجب كنند به نزديك اهل البيت، دو


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
98

فرود آمد كه بيمار بودم سخت. رسول عليه السلام در بالين من آمد و من به ناگاه بودم پاره اى آب بخواست و بر روى من زد. من باهوش آمدم و گفتم: يا رسول اللّه ! چگونه فرمايى كه در تركه خود كنم؟ رسول عليه السلام هيچ نگفت. خداى تعالى اين آيه فرستاد. عطاء گفت: سعد بن الربيع النقيب را به احد بكشتند. او زنى رها كرد و دو دختر را و برادرى برادر او جمله مال برگرفت و چيزى به زن و دختران او نداد. زن به شكايت پيش رسول اللّه عليه السلام آمد. رسول عليه السلام گفت: باز گردى كه باشد خداى تعالى در حق تو حكمى فرمايد. زن برفت. پس از آن باز آمد و شكايت كرد و بگريست. خداى تعالى اين آيه فرستاد. رسول عليه السلام برادر سعد را بخواند و مال از او بستاند و به ايشان داد. مقاتل و كلبى گفتند آيه در ابوكجه آمد كه قصّه او برفت. سدى گفت در عبدالرحمن آمد برادر حسّان شاعر كه او به مرد و زنى رها كرد و پنج خواهر را وارثان ديگر بيامدند و مال برگرفتند و چيزى به زن ندادند. زن به شكايت بر رسول آمد، خداى تعالى اين آيه فرستاد. عبداللّه بن عباس گفت: پيش از نزول اين آيه ميراث، فرزندان را بودى و وصيّت، مادر و پدر را. خداى تعالى آيت وصيّت به اين آيت منسوخ كرد. و اين قول درست نيست و بيان اين كرده شد در سورة البقره در آيت وصيّت مادر و پدر.
پيش از آنكه به تفسير آيه مشغول شويم، طرفى از حكم آيه بر وجه اختصار بگوييم. بدان كه: چون مرد را وفات رسد، ابتداء به تكفين و تجهيز او كنند از صلب مالش؛ آن گه به قضاى ديون، اگر بر او وامى باشد؛ آن گه به وصيّتى كه كرده باشد؛ آن گه به ميراث. و استحقاق ميراث به دو چيز باشد: به نزديك ما به نسب و سبب، و به نزديك فقهاء به سه چيز: به

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115180
صفحه از 504
پرینت  ارسال به