جمع و تدوين احاديث پس از رحلت رسول اكرم
پس از رحلت پيامبر، بهترين وسيله و مهم ترين آن جهت درك حقايق دين و آگاهى
بر احكام آن، احاديث نبوى بود و هر قدر حكومت اسلامى در شهرهاى جهان رسوخ و نفوذ پيدا مى كرد، اهميّت اين امر بيشتر مى شد. بنابراين كسانى پيدا شدند كه براى جمع و ضبط احاديث پيغمبر بذل همّت و صرف عمر مى نمودند و هر قدر در كار جمع احاديث صحيح بيشتر سعى مى كردند، بيشتر مورد توجّه و عنايت مسلمانان قرار مى گرفتند. همين امر، يعنى جلب توجّه مسلمين، سبب شد كه براى دسترسى به احاديث صحيح، رنج سفرهاى دراز را بر خود هموار مى داشتند؛ به طورى كه در همان اواخر قرن اوّل هجرى عدّه قابل توجّهى از علماى دين به نقل حديث و روايت شهرت يافتند. علىّ بن مدينى يكى از آن جمله كسانى است كه در اصغاى احاديث صحيح و به دست آوردن آنها بار سفر مى بست و از مكّه به مدينه مى رفت: «حججت حجة وليس لي همّة الاّ ان أَسْمَعَ» . ۱ ابى العاليه يكى ديگر از همين محدّثين است، مى گويد:
«كُنَّا نَسمَعُ الرِّوايَةَ عَن أَصحَابِ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالبَصرَةِ، فَلَم نَرضَ حَتّى رَكِبنَا إِلَى المَدِينَةِ، فَسَمِعنَا مِنْ أَفواهِهِم».۲
در كتاب علوم الحديث ابن صلاح آمده كه ابى قلايه بصرى براى به دست آوردن يك حديث از روايت كننده اصلى، مدّت سه سال در مدينه به سر برد تا به مقصود رسيد. به ذكر اين نكته ناگزيريم كه بنا بر مآخذ معتبر، در دوران حيات پيغمبر تا مدّتى از جمع احاديث خوددارى مى شد و فقط مسلمين به استماع حديث مى پرداختند. ابن حجر عسقلانى به نقل از ابوزرعه نوشت كه يكصد هزار تن از صحابه و ياران پيغمبر، از آن حضرت استماع حديث كرده بودند. ۳ بنا بر ذكر مآخذ معتبر كسانى چون جابر بن عبداللّه انصارى، سهل ابن سعد انصارى، انس بن مالك، عبداللّه بن حارث زبيدى، عبداللّه مازنى اسلمى و ديگران در بلاد اسلامى چون مدينه و بصره و شام به سر مى بردند و به احاديث نبوى وقوف و اطلاع كامل داشتند. ۴
عمر بن خطّاب، خليفه دوم، قصد جمع و تدوين احاديث پيغمبر را كرد، ولى پس از چندى انصراف خاطر پيدا نمود.
در صحيح مسلم حديثى منسوب به پيغمبر ذكر شد، به اين شرح: لا تَكْتُبُوا عَنِّي، وَمَن كَتَبَ عَنِّي غَيرَ القُرآنِ فَليَمحُهُ، وَحَدِّثُوا عَنِّي وَلا حَرَجَ.۵
به موجب اين حديث كه جمعى هم در صحّت آن ترديد داشته اند، بعضى ها فكر مى كرده اند كه پيغامبر اسلام جمع آورى احاديث را تحريم فرمود و براساس همين فكر نوشته اند كه ابوبكر احاديثى را كه خود جمع كرده بود از بين برد؛ از بيم آنكه مبادا همان حديثها كه از رسول خدا شنيده است، نباشد.
پس از اين جريانات سرانجام احساس احتياج مبرم به جمع و ضبط احاديث پيغمبر اسلام، مشهود شد و چون به كتابت علوم پرداختند. پيش از همه، ابتدا علما، احاديث نبوى را جمع و تدوين و ثبت نمودند و با صداقت و علاقه وافر و كمال دقّت به بحث در حديث از جهت مراتب رُوات در صدق و امانت و قرب و علوّ اسناد و صحّت نقل و ضعف روايت، روى آوردند و چون اخبار پيغمبر مستند همه فرَق اسلامى بود و احتمال، بلكه قطع به وضع و جعل روايت در بعضى موارد از طرف بعض فرقه ها انكارناپذير مى نمود، دقّت و بحث در احوال رُوات واجب و لازم آمد و علم درايت در معرفت رجال پيدا شد. فقها و مفسّرين و متكلّمين در اثبات عقايد خويش به احاديث استناد جسته اند و شعرا و ادبا و نويسندگان براى آرايش گفتار خويش در حفظ و ايراد احاديث، علاقه وافر از خود نشان مى دادند.
در كتاب ارشاد السارى فى شرح صحيح بخارى آمده كه عمر بن عبدالعزيز ، ـ كه از
سال 99 تا 101 هجرى، يعنى دو سال و پنج ماه، خلافت نمود، به قاضى مدينه، ابوبكر بن محمّد فرمان داد كه احاديث را جمع آورى نمايد و به وى نوشت: اُنظُرْ ما كانَ مِن حَدِيثِ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أَو سُنَّتِهِ فَاكتُبهُ، فَإِنِّي خِفْتُ دُرُوسَ العِلمِ وَذَهابَ العُلَمَاء.
ابن حجر در كتاب فتح البارى فى شرح صحيح بخارى مى نويسد عمر اين مأموريّت را به ابن شهاب زهرى داد كه وى به اين مهمّ دست يازد و احاديث را جمع و تدوين نمايد.
به هر تقدير، از اوايل قرن دوم هجرى جمعى بر اين كار قيام نمودند كه معروف ترين ايشان عبارت اند از:
ابن جُرَيج (م 150ه ) در مكّه، و محمّد بن اسحاق (م 151ه ) و مالك بن اَنَس (م 179ه ) در مدينه، و ربيع بن صبيح (م 160ه ) و سعيد بن أبي عروبة (م 156ه ) و حَمَّاد بن سلمة (م 176ه ) در بصره، و سفيان الثوري (م 161ه ) در كوفه و ابن المبارك (م 181ه ) در خراسان، و زياد البكّائي (م 183ه ) در كوفه و سفيان بن عُيينه (م 198ه ) در مكّه، و اوزاعى (م 160ه ) در شام، كه از همه آن مجموعه ها كه در احاديث فراهم آمده بود، جز مُوَطّأ مالك بن اَنس ۶ ، آثار ديگران از بين رفت و از باقيمانده آنها چنين برمى آيد كه در تدوين آن كتابها به ترتيب فقهى نظر داشتند.
ابن حزم مى نويسد كه احاديث مالك را برشمردم؛ كمى بيش از پانصد حديث مُسند و اندكى بالاتر از سيصد حديث مرسل و هفتاد و اندى حديث متروك در موطأ يافتم. در موطّأ از 95 نفر از رجال احاديث روايت شده است و به يكهزار حديث بالغ مى شود. به نقل كشف الظنون، موطّأ در يازده روايت نقل شد كه از همه مشهورتر روايت يحيى بن يحيى ليثى مصرى است.
كار جمع آورى و تدوين احاديث و تأليف مَسانيد در قرن دوم به شيوه بهترى انجام شد و كسانى كه به اين امر پرداختند، احاديث را به حسب رُوات، فراهم و جمع كردند؛ يعنى ترتيب فقهى را كه سابق بر اين در تدوين و جمع احاديث رسم بود، كنار گذاشتند. از مَسانيدى كه در اين قرن تهيه و تدوين شد، يكى مُسند عبيداللّه بن موسى الكوفى و مُسدَّد بن مُسَرهَد بصرى است.
1.رجوع شود به سنن ترمذى، ج ۱، ص ۱۹۶.
2.علوم الحديث ابن صلاح، ص ۴۳.
3.الأصابة فى تمييز الصحابه، ج ۱، ص ۳.
4.طبقات الفقهاى ابواسحاق شيرازى.
5.صحيح مسلم، جزء هشتم، ص ۲۲۹.
6.مالك بن انس حميرى اصبحى مدنى در سال ۹۳ يا ۹۵ هجرى به دنيا آمد و در سال ۱۶۹ دار فانى را بدرود گفت. فقه را از ربيعة الرأى آموخت.