497
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج2

۱۷۵۳.ابو هريره روايت كرد كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«نبايد تا منع كند شما را از آنكه سائل را چيزى بدهيد از آنكه او دست و رنجن زرّين در دست دارد».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۱ ، ج 5، ص 549)

۱۷۵۴.زِرِّ حُبيش روايت كرد از عبداللّه مسعود كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«هر كه او سوره «ألَمْ نَشْرَحْ» بخواند، همچنان باشد كه به من آيد و من دلتنگ باشم، مرا دلشاد كند».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۲ ، ج 5، ص 549)

۱۷۵۵.ابو سعيد خدرى روايت كرد كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«جبرئيل از خدا پرسيد كه نام محمّد صلى الله عليه و آله به چه بلند كردى؟ گفت: به آنكه نام او را به نام خود پيوستم تا هر كه گويد اشهد ان لا اله الاّ اللّه ، از او مقبول نباشد تا نگويد محمّد رسول اللّه ».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۳ ، ج 5، ص 550)

۱۷۵۶.روايت است از أُبَىِّ كعب كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«هر كه سوره و التّين بخواند، خداى تعالى او را دو خصلت بدهد: عافيت و يقين تا در دنيا باشد، و در قيامت به عدد هر كسى كه اين سوره بخواند، او را روزى بنويسد».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۴ ، ج 5، ص 552)

۱۷۵۷.ابوذر غفارى روايت كرد كه رسول صلى الله عليه و آله را طبقى انجير آوردند. او در پيش صحابه بنهاد و مى خورد و مى گفت:«بخوريد اگر گويم ميوه اى از بهشت آورده اند، انجير باشد؛ براى آنكه در او استخوان نيست و انجير بواسير را ببرد و نقرس را سود دارد».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۵ ، ج 5، ص 552)

۱۷۵۸.انس مالك روايت كرد از رسول صلى الله عليه و آله كه او گفت:«كودك نابالغ تا بالغ شدن و به حدّ كمال رسيدن هر آن طاعتى و خيرى كه كند، مزد آن مادر و پدر را نويسند و هر
آن گناه كه كنند، بر او ننويسند و نه بر پدر و مادرش نويسند. چون به حدّ بلوغ رسد و قلم تكليف بر او برانند، آن دو فرشته كه بر او موكّل اند بفرمايد تا او را نگاه دارند و مسدّد كنند و چون به چهل سال رسد در اسلام، خداى تعالى او را از سه بلا ايمن كند: از جنون و جذام و برص. چون به پنجاه سال رسد، خداى تعالى تخفيف حسابش كند. چون به شصت سال رسد، خداى تعالى توفيق توبه دهد او را. چون به هفتاد رسد، اهل آسمان دوستش دارند. چون به هشتاد رسد، خداى تعالى حسناتش مضاعف كند و سيّئاتش مكفّر. چون به نود سال رسد، گناه مقدّم و مؤخّرش بيامرزد و شفاعت او در اهل البيتش قبول كند. او را اسير اللّه فى ارضه نام كنند. چون به خرفى رسد، خداى تعالى مثال آن عمل كه در تندرستى و تمام عقلى كردى، بنويسد او را و اگر سيّئه كند، بر او ننويسد».

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۳۱۸.

2.همان، ص ۳۲۰.

3.همان، ص ۳۲۲.

4.همان، ص ۳۲۷.

5.همان، ص ۳۲۸.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج2
496

(تفسير ابوالفتوح رازى ۱ ، ج 5، ص 544)

۱۷۴۹.ابو جعفر الباقر عليه السلام روايت كرد از پدرش سيّد العابدين، از عمّش محمد بن حنفيّه، از پدرش اميرالمؤمنين على عليه السلام كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«روز قيامت كه من در موقف شفاعت بايستم. چندان گناهكار را بخواهم كه خداى تعالى گويد: راضى شدى اى محمّد؟ من گويم: رضيتُ رضيتُ».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۲ ، ج 5، ص 544 ـ 545)

۱۷۵۰.روايت است از صادق عليه السلام كه يك روز رسول صلى الله عليه و آله در نزديك زهرا عليهاالسلام شد. او را ديد گليمى از شتر در دوش گرفته و به يك دست دستاس مى كرد و به يك دست كودك را تعاهد مى كرد. رسول صلى الله عليه و آله آن گه گفت:«اى دخترك! اين مرارت و تلخى دنيا فرو بر به اميد حلاوت آخرت كه خداى تعالى آيتى به من فرستاده: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»۳ ».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۴
، ج 5، ص 545)

۱۷۵۱.در خبر است كه رسول صلى الله عليه و آله گفت:«روز قيامت چندان شفاعت دهند مرا كه گويم: حسبى حسبى».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۵ ، ج 5، ص 545)

۱۷۵۲.عبداللّه عباس روايت كرد از رسول صلى الله عليه و آله كه گفت:«از خداى سؤال كردم كه خواستمى تانه كرده بودمى. گفتم: بار خدايا! نه سليمان را ملكى عظيم دادى و نه فلان كس را فلان نعمت دادى؟»
حق تعالى گفت: يا محمّد صلى الله عليه و آله «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى...»۶ ».

(تفسير ابوالفتوح رازى ۷ ، ج 5، ص 545)

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۳۱۰.

2.همان، ص ۳۱۰.

3.الضُّحى (۹۳): آيه ۵ .

4.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۳۱۱.

5.همان، ص ۳۱۱.

6.الضُّحى (۹۳): آيه ۶ .

7.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۳۱۲.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    علوي، ابوالحسن
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 35701
صفحه از 647
پرینت  ارسال به