279
دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج1

1 / 3 ـ 9

سراى فاسقان

قرآن

«به زودى سراى فاسقان ۱ را به شما نشان مى دهم» .

حديث

۴۰۳.تفسير العياشى ـ به نقل از محمّد بن سابق بن طلحه انصارى ـ :هنگامى كه ابو الحسن (امام كاظم عليه السلام را نزد هارون بردند ، از جمله چيزهايى كه هارون به ايشان گفت ، اين بود كه: اين سرا (دنيا) چيست؟
فرمود: «اين، سراى فاسقان است. [خداوند متعال] فرمود: «[به زودى سراى فاسقان را به شما نشان مى دهم .] به زودى كسانى را كه در زمين به ناحق تكبّر مى ورزند، از آياتم روى گردان مى سازم [به طورى كه] اگر هر نشانه اى را [از قدرت من] بنگرند ، بدان ايمان نمى آورند، و اگر راه صواب را ببينند ، آن را بر نمى گزينند و اگر راه گم راهى را ببينند ، آن را راه خود قرار مى دهند» ».
هارون به ايشان گفت: بنا بر اين، اين سراى كيست؟
فرمود: «براى شيعيان ما يك مرحله است و براى ديگران ، مايه فتنه».
گفت: پس چرا صاحب سراى ، آن را نمى گيرد؟
فرمود: «[چون] از او در حالى ستانده شد كه آباد بود، و آن را نمى ستانَد ، مگر در حالى كه آباد باشد». ۲

1 / 3 ـ 10

سراى كسى كه سرايى ندارد

۴۰۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دنيا، سراى كسى است كه سرايى [در آخرت] ندارد و كسى براى آن گِرد مى آورد كه خِرَد ندارد.

1.فسق ، در اصل ، برهنه شدن و از پوست بيرون آمدن بوده است. گفته مى شود: «فَسقَ الرّطب» ، يعنى : «رطب پوست انداخت». اين كلمه در گناه كم و بسيار به كار مى رود و اعم از كفر است ؛ ولى در گناه بسيار ، متعارف شده است. فاسق ، به كسى گفته مى شود كه به حكم شرع ، گردن نهاده و سپس از آن تمرّد كرده است. (مفردات ألفاظ القرآن، واژه «فسق»).

2.به نظر مي رسد كه امام كاظم عليه السلام در گفتگو ، دنياي نكوهيده را كه هارون از آن كام مي گرفت ، ابتدا سراي كام رواييِ فاسقان مي نامد ، در ادامه ، هارون با اشاره به امام عليه السلام مي گويد: اگر دنيا ، سراي فاسقان است ، ارتباطى با شما و پيروانتان كه مدّعى خلافت هستيد ، ندارد. امام عليه السلام اشاره مى فرمايد كه اگر دنيا در اختيارِ صاحبان واقعى آن ـ كه پيروان ما هستند ـ قرار مى گرفت ، مرحله اى بود براى خودسازى و سازندگى ؛ امّا براى غير آنها مايه فتنه است. در اين جا هارون با صراحت مى گويد : اگر شما واقعاً خود را صاحب خانه دنيا مى دانيد ، چرا آن را نمى گيريد؟ امام عليه السلام پاسخ مى دهد : «هنگامى كه اين خانه (يعنى خلافت) از ما گرفته شد ، آباد بود و اكنون ، خراب شده است» . به سخن ديگر ، امام كاظم عليه السلام همان عذر جدّش امام على عليه السلام در نپذيرفتن خلافت را تكرار كرد كه مى فرمود «إنَّ الآفاقَ قَد أَغامَت وَالمَحَجَّةَ قَد تَنَكَّرَت» (ر.ك : دانش نامه اميرالمؤمنين : بخش پنجم / فصل يكم / حديث ۱۲۸۵) . فرزندش امام رضا عليه السلام نيز براى نپذيرفتن ولايت عهدى مأمون همين جمله را تكرار فرمود.


دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج1
278

1 / 3 ـ 9

دارُ الفاسِقينَ

الكتاب :

«سَأُْرِيكُمْ دَارَ الْفَـسِقِينَ» . ۱

الحديث :

۴۰۳.تفسير العياشي :عن محمّد بن سابِقِ بن طَلحَة الأَنصاريّ : كانَ مِمّا قالَ هارونُ لاِءَبِي الحَسَنِ موسى عليه السلام حينَ اُدخِلَ عَلَيهِ : ما هذِهِ الدّارُ ؟
قالَ : هذِهِ دارُ الفاسِقينَ . قالَ : وقَرَأَ : «سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَـتِىَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الأَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وإِن يَرَوْاْ كُلَّ ءَايَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَىِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً»۲ .
فَقالَ لَهُ هارون : فَدارُ مَن هِيَ ؟
قالَ : هِيَ لِشيعَتِنا فَترَةٌ ، ولِغَيرِهِم فِتنَةٌ .
قالَ : فَما بالُ صاحِبِ الدّارِ لا يَأخُذُها ؟
قالَ : اُخِذَت مِنهُ عامِرَةً ، ولا يَأخُذُها إلاّ مَعمورَةً . ۳

1 / 3 ـ 10

دارُ مَن لا دارَ لَهُ

۴۰۴.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الدُّنيا دارُ مَن لا دارَ لَهُ ، ولَها يَجمَعُ مَن لا عَقلَ لَهُ . ۴

1.الأعراف : ۱۴۵ .

2.الأعراف : ۱۴۶ .

3.تفسير العياشي : ج۲ ص۲۹ ح۷۸ ، الإختصاص : ص ۲۶۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۸ ص ۱۳۸ ح ۱۳ .

4.مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۳۴۴ ح ۲۴۴۷۳ ، ذمّ الدنيا لابن أبي الدنيا : ص ۹۲ ح ۱۸۲ ، شُعب الإيمان : ج ۷ ص ۳۷۵ ح ۱۰۶۳۸ وفيهما بزيادة «ومال من لا مالَ له» بعد «لا دار له» وكلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۱۸۶ ح ۶۰۸۶ ؛ مكارم الأخلاق : ج ۲ ص ۳۴۰ ح ۲۶۶۰ عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۵۴ ح ۲۶ .

  • نام منبع :
    دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي، سيد رسول؛ شيخي، حميد رضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 84565
صفحه از 476
پرینت  ارسال به