۴۳۷.تنبيه الغافلين:روايت شده است كه مردى از سرزمين شام ، خدمت پيامبر خدا رسيد. ايشان از او درباره سرزمينشان پرسيد. آن مرد از پهناورى سرزمينشان و پُر ناز و نعمت بودنش براى ايشان گفت.
پيامبر خدا فرمود: «آن نعمت ها را چه مى كنيد؟» .
گفت: غذاهاى رنگارنگ درست مى كنيم و مى خوريم.
فرمود: «بعد چه مى شود؟» .
گفت: چيزى كه خود مى دانى ، اى پيامبر خدا ؛ يعنى تبديل به ادرار و مدفوع مى شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دنيا نيز چنين است».
۴۳۸.تنبيه الخواطر ـ به نقل از ابو هريره ـ :پيامبر خدا فرمود: «اى ابوهريره! آيا همه دنيا را با هر آنچه در آن است ، به تو نشان ندهم؟» .
گفتم: چرا، اى پيامبر خدا !
دستم را گرفت و مرا به يكى از درّه هاى مدينه برد. در آن جا با زباله دانى رو به رو شديم كه در آن ، اسكلت سرِ آدم و نجاست و پارچه هاى كهنه پاره و استخوان ، افتاده بود. سپس به من فرمود: «اى ابو هريره! اين سرها نيز مثل شما به دنيا حريص بودند و چون آرزوهاى شما را داشتند ، امّا تبديل به اسكلت شدند و بعد ، خاكستر مى شوند .
اين نجاست ها ، همان غذاهاى رنگارنگ شماست كه اينان از راه هاى مختلف به دست آوردند و بعد ، از شكم هايشان دفع كردند و تبديل به چيزى شد كه مردم از آن دورى مى كنند .
اين لته پاره ها ، جامه ها و پوشاك هاى ايشان بوده كه اكنون ، بادها آنها را به هم مى زند و اين استخوان ها ، استخوان هاى چارپايان آنان است كه بر آنها سوار مى شدند و براى يافتن چراگاه به اين طرف و آن طرف مى كوچيدند. پس، هركه دل بسته دنياست ، بايد كه بگِريد».
ما تا آن جا بوديم ، سخت گريستيم.