5ـ نشان دادن جايگاه و ويژگى هاى اثر در مقايسه با آثار مشابه در همان عصر.
اگر اين كار در هر يك از شاخه هاى علوم و نسبت به آثار برجسته انجام شود ، تا اندازه بسيار ، جريان هاى فكرى درون آن شاخه از دانش را نشان مى دهد و تاريخ تحوّلات آن را نمايان مى سازد و نقطه عطف ها را آشكار مى كند.
در مَثَل ، اگر در حوزه فقه شيعى ، كتاب هاى شيخ طوسى (قرن پنجم) ، آثار علاّمه حلّى (قرن هفتم) ، آثار محقّق كَرَكى (قرن دهم) و جواهر الكلام (قرن سيزدهم) تصحيح انتقادى شوند ، تطوّرات فقه شيعى برجسته مى گردد و نيز تأثيرهاى متقابل با آثار فقهى اهل سنّت در همان دوره ها نشان داده خواهد شد.
سه . پالايش انتقادى
در اين مرحله ، به نشان دادن كاستى ها و سستى ها در متون كهن ، اهتمام مى شود . اين كار ، در متون گزارشى و نقلى به گونه اى است و در متون نظرى يا عقلى به گونه اى ديگر . در مَثَل ، وقتى با متنى تاريخى مواجهيم ، پالايش ، اين خواهد بود كه نقل هاى جعلى و وضعى ، بر پايه شواهد و استدلال هاى استوار ، نمايانده شوند . چنان كه اين پالايش ، در متون فقهى ، به كنار نهادن فروع نادر و از رونق افتاده و مثال هايى كه واقعيت خارجى ندارند و .. . خواهد بود.
به تعبير ديگر ، پالايش ، شامل اين موارد مى شود:
1ـ شناسايى مطالب جعلى و خلاف واقع؛
2ـ شناسايى مَثَل ها، فروع و تقسيم بندى هاى نادر و از رونق افتاده؛
3ـ شناسايى تداخل ها و خَلط هاى نابه جاى علوم؛
4ـ شناسايى ابواب ، فصول ، موضوعات و مطالب ابطال شده و يا منتفى گرديده؛
5ـ شناسايى استدلال هاى سست؛
گفتنى است كه اين پالايش به معناى دست بردن در متون كهن نيست؛ بلكه در