113
ابوالفتوح رازي

«مَنْ استَرجَعَ عِندَ المُصيبةِ جَبَر اللّهُ مصيبَتهُ و اَحسنَ عُقباه و جعل له خلفا صالحا؛ هر كس كه عند مصيبت استرجاع كند، خداى تعالى جبر مصيبت او بكند و عاقبت او بر خير كند و او را خلفى صالح دهد». ۱
از اين قبيل جمله ها، صدها نمونه در تفسير ابوالفتوح مى توان يافت كه از بيم اطاله كلام به همين اندك بسنده مى شود.

2. ترجمه قرآن در تفسير

ابوالفتوح گاه در اثناى تفسير، آيه اى، يا بيشتر، بخشى از آيه اى را دوباره ترجمه مى كند. بسيار اتفاق مى افتد كه اين ترجمه با آنچه شيخ در ترجمه رسمى و مستقل خود عرضه مى كند، كاملاً منطبق نيست. متأسفانه اين ترجمه ها را بايد در لابه لاى تفاسير جست وجو كرد؛ زيرا مؤلف در اينجا التزامى به ترجمه نداشته است. از آن گذشته وى در بسيار جاى ها همه اجزاى آيه را تفسير نكرده، به عبارت ديگر، كلماتى يا حتى عباراتى را كه از نظر او نياز به تفسير نداشته اند، فروگذاشته است. در نتيجه، ترجمه اى هم در ازاى آنها نيامده است. بنابراين، آنچه مى يابيم و به عنوان نمونه در زير نقل مى كنيم، قطعاتى از آيات اند كه در سراسر متن تفسير پراكنده اند.
ما اين قطعات را با ترجمه مستقل كه در آغاز دسته هاى آيات آورده است، مقايسه مى كنيم و مرادمان آن است كه نشان دهيم شيخ در اينجا، رفتارى متفاوت و گاه آزادانه تر داشته است. در نتيجه، جملات در اين ترجمه ها غالبا دستورى ترند، اما واژگان كهن فارسى، يعنى آن واژه هايى كه بوى قرن چهارم مى دهند، در آنها اندك است و به عكس كلمات تازه تر عربى به جاى آنها نشسته است. گويى بسيارى از اين كلمات عربى، در ابتداى قرن ششم، ديگر رواج تمام

1.همان، ج ۲، ص ۲۴۱.


ابوالفتوح رازي
112

پشت من راست دارد و مرا از عبادت خداى عزوجل باز ندارد». ۱
«لا دَرَيْتَ كذلك كنت فى الدنيا؟؛ مداناش كه در دنيا همچنين نادان بودى؟». ۲
«انت لى و انا لك لم تر عيناى مثلك؛ تو مرايى و من تو را، چشمهاى من چون تو نديد». ۳
«القبر روضةٌ من رياضِ الجنّةِ او حفرة من حُفَرِ النيران؛ گور يا مرغزارى از مرغزارهاى بهشت باشد، يا كنده اى از كنده هاى دوزخ». ۴
البته همه اين هزاران نمونه ترجمه اى كه در تفسير ابوالفتوح مى توان يافت، روان و شيوا و پسند ذوق فارسى زبان قرن بيستم نيست. اى بسا قطعه كه شيخ در آنها رنج معادل يابى را بر خود هموار نكرده، و يا اگر معادل هاى برازنده اى يافته، زحمت جمله پردازى به خود نداده است و در نتيجه جملاتى به دست آمده كه در آنها، واژگان فارسى است و ساختار نحوى، عربى.
عبارت زير ـ كه كلمات فارى گوش نوازى دارد ـ از نظر ساختار دستورى با اصل عربى خود كاملاً منطبق است:
«نحن الخالدات فلانموتُ ابدا و نحن الناعمات لانبؤُسُ ابدا و نحن الراضيات فلانسخط ابدا؛ ما پايندگانيم كه نبميريم هرگز و ما به نعمت پروردگارانيم كه به سختى نرسيم هرگز و ما خشنودانيم كه خشمگين نشويم هرگز». ۵
در جمله زير، نه كلمات زيباست و نه تركيب:
«لقد سبقتْ اجابةُ اللّه مَسألَتى؛ اجابت خداى تعالى سبق برد سؤال مرا». ۶
در جمله، زير ساختار با دستور فارسى منطبق است، اما هيچ كوششى براى يافتن معادل هاى فارسى نشده است.

1.همان، ج ۲، ص ۲۴۸.

2.همان، ص ۲۶۱.

3.همان، ج ۱، ص ۱۷۳.

4.همان، ص ۱۸۸.

5.همان، ص ۱۷۳.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148212
صفحه از 256
پرینت  ارسال به