119
ابوالفتوح رازي

ب . اگر باز نه ايستند منافقان و آن كس ها كه اندر دل هايشان بيمارى است و ارجاف كنندگان اند اندر مدينه. لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلاَّ قَلِيلاً.۱ الف . بياغاليم تو را برايشان، آن گه همسايگى نكنند با تو در آن الا اندك. ب . برآغاليمت برايشان پس نه همسايگى كنند ترا اندر آن مگر اندكى. يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلاً سَدِيدًا.۲ الف . اى آنان كه گرويده اى، بترسى از خداى و بگويى گفتنى درست. ب . اى آن كس ها كه بگرويديد، بترسيد از خداى و بگوييد گفتارى راست. أَنِ اعْمَلْ سَـبِغَـتٍ وَ قَدِّرْ فِى السَّرْدِ وَ اعْمَلُواْ صَــلِحًا إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.۳ الف . كه بكن زره هاى تمام و اندازه نگاه دار در پيوستن. بكنى كار نيكو كه من به آنچه مى كنى بيناام. ب . كه بكن زره ها تمام و اندازه كن اندر بافتن، بكنيد نيكى ها كه من بدآنچه همى كنيد بيناام.
نمونه اين آيات و اين ترجمه ها بسيار است. ما دو نمونه ديگر كه در مقاله ناصح نيست مى آوريم تا نشان دهيم كه ابوالفتوح، گاه كلمات كهن فارسى را نپسنديده و به جاى آنها كلمات ظاهرا معمول تر عربى نهاده، و نيز گاه ترجمه رسمى را به ميل خود اصلاح كرده است:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ وَ هِىَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا.۴الف . پس قصد كرد به آسمان و آن دودى بود. گفت آن را و زمين را كه بيايى به طاعت يا به كراهت.

1.سوره احزاب، آيه ۶۰ .

2.سوره احزاب، آيه ۷۰.

3.سوره سبأ، آيه ۱۱.

4.سوره فصلت، آيه ۱۱.


ابوالفتوح رازي
118

نزول آيات پيوسته موجب اختلاف در ترجمه نيز مى شده است. مترجمان در بسيار جاى ها مى توانستند كلمه را همچنان گنگ و نامعين ترجمه كنند و سپس در تفسير، معانى گوناگون آن را شرح دهند؛ مثلاً «ناگرويدگان» ممكن است منافقان، معارضان، يكى از غزوها، بت پرستان يا حتى جهودان باشند؛ اما در ترجمه، كلمه ناگرويدگان، با همان كنگى و نامعلومى، در همه تفاسير، خواه سنى و خواه شيعى، باقى مى ماند. گاه گنگى را ـ در جاى هايى كه كار برايشان تنگ مى آمد ـ به حد اعلى مى رساندند؛ مثلاً غالب مترجمان، آيه ثُمَّ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى را كه بسيار مسأله انگيز است، به «او بر عرض مستوى شد» ترجمه كرده اند، حال آن كه از اين جمله فارسى هيچ معنايى نمى توان به دست آورد.
حال اگر بتوانيم نشان دهيم كه ابوالفتوح در بسيار جاى ها، بلكه در همه جا، تفسير رسمى را پيش روى داشته و تا زمانى كه ترجمه با سليقه و مذاق شيعى او همنوا بوده، عينا همان را رونويس مى كرده، آن گاه به آسانى علت اختلاف ميان نثر ترجمه و نثر بقيه كتاب برايمان روشن خواهد شد و خواهيم دانست چرا گاه از تفسير قرن ششمى او، بوى قرن چهارم بر مى خيزد.
اين كار را چندين سال پيش، دانشمند خراسانى، دكتر ناصح انجام داده و مقاله خود را در يادنامه طبرى (مشهد 1369) به چاپ رسانده است. به همين جهت، ما نمونه هايى كه اينك مى آوريم، همان هايى است كه دكتر ناصح آورده است. ۱لَّـلـءِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَـفِقُونَ وَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِينَةِ.۲الف . اگر نه باز ايستند منافقان و آنان كه در دل هايشان بيمارى است و ارجاف افگندگان در مدينه.

1.الف = ترجمه ابوالفتوح؛ ب = ترجمه رسمى (طبرى).

2.سوره احزاب، آيه ۶۰ .

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 161982
صفحه از 256
پرینت  ارسال به