153
ابوالفتوح رازي

برترين جهاد

ابو اُمامه روايت كند كه رسول صلى الله عليه و آله گفت : اَفْضَلُ الجَهادِ كَلِمةُ حَقٍّ عِنْدَ اِمامٍ جائرٍ؛ گفت : فاضل تر جهادى كلمتى حق بود نزديك اميرى ظالم. ۱

برخى از گمان ها گناه است

عبدالرحمن عَوفْ گفت : شبى با عمر به عسس به در سرايى رسيديم، از آن جا روشنايى مى آمد. گوش باز كرديم آواز مردى مى آمد و آواز زنى، غنايى مى گفت به آواز نرمى، ما در بزديم، در بگشادند. رفتيم مردى را ديديم قدحى در دست با زنى نشسته. عمر مرد را بشناخت. او را گفت : يا فلان، تو به اين جايى؟ مرد گفت : و تو به اين جايى؟ عمر گفت : اين زن تو را كه باشد؟ گفت : او حلال من است. گفت در آن قدح چيست؟ گفت : آب است... مرد گفت : يا اميرالمؤمنين، دانى كه ارتكاب نهى خداى كردى : قال اللّه تعالى : وَلا تَجَسَّسُوا و تو تجسس كردى، توبه كن و به سلامت بازگرد. ۲

بهترين مردم

راوى خبر گويد كه : يكى رسول را سؤال كرد و گفت : يا رسول اللّه ! اَىُّ النّاسِ خَيْرٌ؟ قال : مَنْ طالَ عُمُرُهُ وحَسُنَ عَمَلُهُ ؛ از مردمان كه بهتر است اى رسول اللّه ؟ گفت : آن كه عمرش دراز بود و عملش نكو بود. گفت : از مردمان كه بدتر است؟ گفت : آن كه عمرش دراز بود و عملش بد بود. رسول صلى الله عليه و آله گفت : السَّعادةُ كُلُّ السَّعادةِ طُول

1.همان، ج ۳، ص ۱۵۸.

2.همان، ج ۱۸، ص ۳۴.


ابوالفتوح رازي
152

ايثار

و در حكايت آمد عَن حُذَيْفة العَدَوى كه او گفت : روز يرموك برخاستم و پاره اى آب برگرفتم تا طلب پسر عمى كنم كه با اين جماعت در بيابان بود. گفتم : اگر به او رسم و او را رمقى بُوَد اين شربت آب بدو دهم. به او برسيدم او رمق داشت. خواستم تا آب بدو دهم ناله اى برآمد از پس پشت من. پسر عمّم اشارت كرد به او، برفتم هشام بن العاص را ديدم، برفتم تا آب به او دهم ناله ديگر برآمد. او اشارت كرد كه آب بدو ده. چون به نزديك او رسيدم جان بداده بود [تا به نزديك هشام آمدم او نيز جان بداده بود. ]با نزديك پسر عمّ آمدم، جان بداده بود. گفتم : سبحان اللّه ! ايثار اين باشد. ۱

بايد از سهل جانبان حاجت طلب كرد

ابو سعيد خُدرى روايت كرد كه رسول صلى الله عليه و آله گفت : حاجت نزديك سهل جانبان امت من طلب مى كنى كه من رحمت خود در دل هاى ايشان نهاده ام و از سخت دلان طلب مكنى كه من سَخَط خود در دل ايشان نهاده ام. ابو ادريس خولانى روايت كرد از ابو الدّرداء كه رسول صلى الله عليه و آله گفت : اِنَّ اللّهَ رفيقٌ يُحِبُّ الرِّفقَ في الامور كُلِّها وَيُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ خاشِع حَزينٍ رَحيم يُعَلَّمُ النّاسَ الخَيْرِ وَيدْعوا اِلى طاعَةِ اللّهِ وَيُبْغَضُ كُلِّ قَلْبٍ قاسٍ لاهٍ يَنامُ اللَّيْلَ كُلُّهُ فلا يَذْكُرُ اللّهَ وَلا يَدْرى يَرّدُّ عَلَيهِ رُوحهُ اَمْ لا؛ گفت : خداى تعالى رحيم است، مدارا دوست دارد در همه كارها، و دوست دارد هر دلى خاشع نرم، اندوهناك با رحمت را كه مردمان را خير آموزد و خلق را به طاعت خداى خواند و دشمن دارد و هر دلى سخت به بازى مشغول، همه شب بخسبد ذكر خداى نكند، نداند كه روح با او دهند يا نه؟ ۲

1.همان، ج ۱۹، ص ۱۲۵.

2.همان، ج ۱۶، ص ۳۱۶.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148235
صفحه از 256
پرینت  ارسال به