جمله ايشان: حارث بن صِمَّه و حَرّام بن مِلْحان و عُروة بن أسماء و نافع بن بُدَيل بن وَرْقاء الخُزاعى ـ و اين مرد از پدران ماست ـ و اين در صفر بود سال چهارم از هجرت... . ۱
نيز در دو جاى ديگر تفسير اشاره دارد كه بديل بن ورقاء نياى اعلاى اوست؛ از جمله در تفسير آيه «هُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ الْهَدْىَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ»۲ گويد:
... ايشان در اين بودند، بديل بن ورقاء الخزاعى برسيد، و او از پدران ماست؛ اعنى مصنف الكتاب و بنو خزاعه عيبه نصح رسول بودند از جمله اهل تهامه. ۳
همچنين در قصه فتح مكه گويد:
بنو خزاعه چون در مكّه آمدند، پناه با سراى بديل بن ورقاء دادند، و او سيّد قوم بود و او از پدران مصنف اين كتاب است. ۴
بر اساس تصريح خود ابوالفتوح، نافع بن بديل بن ورقاء، جدّ اعلاى اوست؛ امّا ميرزاحسين نورى او را از نسل عبداللّه بن بديل بن ورقاء دانسته است؛ آنجا كه گويد:
ابى الفتوح الرازى المنتهى نسبه الشريف إلى عبداللّه بن بديل ابن ورقاء الخزاعى... . ۵
مرحوم قزوينى در اين باره مى نويسد:
بدون شك، اين فقره از مرحوم محدّث نورى، با آن تتبّع فوق العاده كه از او معهود است، فقط ناشى از طغيان قلم است كه ما بين دو برادر خلط و يكى را به ديگرى اشتباه نموده است. ۶