173
ابوالفتوح رازي

مى گويد. به روى درآمدند و سجده كردند و گفتند : ما ايمان آورديم به خداى جهانيان كه خداى موسى و هارون است... فرعون چون آن بديد بر سبيل تجلد و جبارت گفت : «ءَامَنتُم بِهِى قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ» ؛ ايمان آوردى به موسى پيش از آن كه من دستورى داده ام شما را.
اين مكرى است كه شما به يك جاى ساخته [ايد] در شهر تا اهل اين شهر را براندازى، ندانى كه با شما خواهد رفت! آن گه گفت : بفرمايم تا شما را دست و پاى ببرند از خلاف، يعنى دست راست و پاى چپ. و بفرمايم تا شما را بر دارها كنند از درختان خرما...
ايشان گفتند : هيچ باك نيست، هرچه خواهى مى كن كه ما را حق روشن شد. چون بديد كه اصرار كردند و برنمى گردند، بفرمود تا همه را دست هاى راست و پاهاى چپ ببريدند. و گفتند كه : او كسى كه اين عقوبت فرمود فرعون بود، اين قول عبداللّه عباس است. ۱

حق همسايه

و ابوهريره روايت كرد از رسول عليه السلام كه گفت : مؤمن نباشد آن كه همسايه از شرّ او ايمن نبود، و هر آن كس كه او را درِ سراى بسته [بايد] داشتن كه ايمن نباشد از همسايه بر اهل و مالش، همسايه او مؤمن نباشد. گفتند : يا رسول اللّه ! حق همسايه بر همسايه چيست؟ گفت : آن كه اگرت بخواند اجابت كنى، و اگر درويش باشد دستگيرى كنى، و اگر قرض خواهد بدهى، و اگر خيرى رسد او را تهنيت كنى، و اگرش مصيبتى رسد تعزيتش دهى، و اگر بميرد، به جنازه يش حاضر آيى، و ديوار از بالاى سر او برنيارى تا باد از او منع كند، و او را نرنجانى به بوى مطبوخات كه

1.همان، ج ۲۸، ص ۳۳۴.


ابوالفتوح رازي
172

اژدها پيكر، چوب ها مجوّف كرده و زيبق در ميان آن كرده و رسن ها به زيبق اندوده، و آن گه زيرزمين مجوّف كرده بودند و در زير آتش بركرده، و چنان ساختند كه وقت چاشتگاه بود... تا آفتاب از بالا تابش و آتش از زير قوت كرد، آن گه موسى را گفتند : «إِمَّآ أَن تُلْقِىَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ» . گفت : اَلْقوا شما بيفگنى آنچه خواهى فكند.
ايشان آن چهل خروار چوب و رسن كه داشتند بيفگندند بر اين شكل كه گفتيم. زيبق را از آن جا كه عادت است بر گرماى آفتاب و حرارت آتش ساكن بنماند متحرك شود، چنان [نمود كه مى بخواهد رفتن]، به جنبش درآمدند، چنان كه بعضى بر بعضى مى افتادند. موسى عليه السلام بترسيد، نه از آن ترسيد كه گمان برد كه اين از جنس آن است، ايشان را شبهت حاصل شود. حق تعالى وحى كرد بدو گفت : مترس كه آنچه ايشان نمودند شبهت است و آنچه با تو است حجت است و حجت غالب باشد شبهت را به هرحال.
و وحى كرد به موسى كه : يا موسى عصا بينداز. موسى عليه السلام عصا بينداخت.
... حالى اژدهايى گشت كه هرچه ايشان به يك سال ساخته بودند به يك ساعت فرو برد.
... و فرعون به هزيمت برفت عقل و هوش رميده و آن روز چهارصد نوبت اطلاق افتاد او را پس از آن كه به چهل روز يك بار عادت داشت كه به حاجت بنشستى و چنان شد [كه] در شبانه روزى [تا] به مردان چهل [بار] اطلاق مى بود او را.
... ساحران چون چنان ديدند، به ادنى مايه نظر كه كردند، ايشان را علم حاصل شد كه : آن نه از جنس سحر است، و مانند اين در مقدور بشر نباشد، چه ايشان سال هاى بسيار تعاطى سحر كرده بودند و كيفيت شناخته، ايشان را علم حاصل شد به آن كه معجزى است خارق عادت و او پيغامبر است و آنچه مى گويد راست

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148236
صفحه از 256
پرینت  ارسال به