191
ابوالفتوح رازي

وجه دوم آن بود كه : تفكر كند در وعد و وعيد و ثواب و عقاب تا داعى باشد او را بر فعل طاعت و صارف باشد از فعل معصيت، و توبه داخل باشد در اين جمله براى آن كه هم از فعل دل است از پشيمانى برگذشته و عزم بر آينده.
اما ذكر زبان، مشتمل بود بر تسبيح و تهليل و تحميد و تمجيد.
اما ذكر به جوارح : ساير طاعات باشد از نماز و روزه و حج و جمله عبادات، و براى اين كار حق تعالى نماز آدينه را ذكر خواند في قوله تعالى : «فَاسْعَوْاْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُواْ الْبَيْعَ» و از جمله ذكر، دعاست، مِنْ قَولِه عليه السلام : اَفْضَلُ الذِكْرِ الدُّعاءُ. ۱

رضا و تسليم

... هم انس روايت كند : در صحابه رسول صلى الله عليه و آله مردى بود كُنْيت او بوطَلْحة، پسرى داشت سخت نجيب و زنى داشت سخت صالحه و عاقله نام او اُم سُليم. اين پسر بيمار بود و ضعيف شد. شبى از شب ها ابوطلحه به مسجد رفت و به نماز، پسر فرمان يافت. مادر برخاست و كودك را در خانه برد و بنهاد، و برخاست و ديگر بپخت و طعام راست كرد. مرد درآمد؛ گفت : بيمار چون است؟ گفت : از امشب ساكن تر هيچ شب نبود، آن گه طعام پيش آورد تا نان بخوردند و جامه خواب بياوردند و بخفتند، و مرد خلوت ساخت با زن. چون آخر شب بود، و مرد خواست تا بيرون رود، زن گفت : يا ابا طلحه، نبينى كه فلانان عاريه اى از كسى بستده اند و مدتى بداشته و بدو تمتع كرده، اكنون چون خداوندش باز مى خواهد، خشم مى آيد ايشان را و اظهار كراهت و جزع مى كنند؟ گفت : بى خرد مردمانند و بى انصاف! گفت : اكنون بدان كه پسر تو عاريه اى بود، از خداى تعالى، به ما داد

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۳۲.


ابوالفتوح رازي
190

ذكر خدا

عبداللّه مسعود روايت كرد كه رسول صلى الله عليه و آله گفت : در آيت : ذكر خداى نكوتر و فاضل تر است به همه حال، و ذكر خداى كه بنده كند آن است كه : او ياد دارد خداى را عند محرمات تا اجتناب كند، و عند محللات تا استحلال كند.
معاذ جَبَل گفت : يا رسول اللّه در بعضى راه ها مى رفتيم، مرا گفت : يا معاذ! اَيْنَ السّابِقون؟ گفتم : يا رسول اللّه ! ايشان از پيش ما رفتند و ما باز مانديم گفت : يا معاذ! كجااند آن سابقان كه ايشان به ذكر خداى تعالى حريص بودند؟ آن گه گفت : هركس كه خواهد كه در مرغ زارهاى بهشت چرا كند، بايد تا ذكر خداى بسيار كند.
معاذ جَبَل گفت : هيچ چيز نيست كه بنده را از عذاب برهاند بهتر از ذكر خداى. گفتند : وَلا الجَهاد في سبيل اللّهِ؛ و نه جهاد در سبيل خداى؟ گفت : و نه جهاد در سبيل خداى، قال اللّه تعالى : «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» . ۱

ذكر خداى تعالى

و ذكر او سه گونه بود : به دل و زبان و به جوارح.
اما ذكر به دل از دو گونه بود : يكى نظر باشد و فكر باشد، و آن سَر و اصل عبادات است كه همه را بنا بر آن است، چون سكون نفس و طمأنينه دل در آن است، قولُهُ تعالى : «أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَـلـءِنُّ الْقُلُوبُ» ، و اين آن واجب است كه بنده از همه واجبات خالى بود در وقتى دون وقت، و از وجوب اين خالى نبود، اَعنى نَظَر، لاجرم چنين فرمود عليه السلام : تفكرٌ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ.

1.همان، ج ۱۵، ص ۲۱۲.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 161692
صفحه از 256
پرینت  ارسال به