211
ابوالفتوح رازي

عفو و فرو خوردن خشم

و در خبر مى آيد كه : زين العابدين عليه السلام و در روايت ديگر موسى بن جعفر عليهماالسلامدست مى شست، و غلام آب بر دست او مى ريخت، مشغول شد، گوشه ابريق بر سر او آمد. او به غلام برنگريد، غلام گفت : والكاظِمينَ الغَيْظِ، گفت : كَظَمْتُ غَيْظى؛ خشم فرو بردم، گفت : والعافينَ عَنِ النّاسِ، گفت : [عَفَوْتُ عَنْكَ] عفو بكردم از تو، گفت : وَاللّهُ يُحِبُّ المُحْسِنينَ، گفت : اَعتَقْتُكَ؛ آزادت كردم. ۱

علم، حيات دل است

جابر بن عبداللّه انصارى روايت كند از رسول صلى الله عليه و آله كه گفت : سَاعَةٌ مَنْ عالِمٍ يَتَّكى عَلى فِراشِهِ يَنْظُرُ فِى عِلْمِهِ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ العابِد سَبْعِينَ عاما؛ گفت : يك ساعت از عالمى كه بر بستر خود تكيه كند و در علم خود مى نگرد بهتر است از عبادت عابدى كه هفتاد سال خداى را پرستد.
حُمَيد طويل روايت كند از انس بن مالك از رسول صلى الله عليه و آله كه گفت : تُعَلَّموا العِلمَ فَاِنَّ تَعَلَّمَهُ حَسَنَةٌ وَمُدارَسَتَهُ تَسبِيحٌ والبَحثَ عَنْهُ جِهادٌ وَتَعْليمَهُ مَنْ لا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ... ؛
گفت : علم بياموزى كه آموختن علم حسنه است، و درس او تسبيح است، و بحث [از] او جهاد است، و آموختن آن را كه نداند صدقه است، و با ياددادن اهلش قربت و تقرب به خداى است، براى آن كه علمْ مَعالِم حلال و حرام است، و علامت راه هاى بهشت و دوزخ است.
در وحشت انيس است، در غربا رفيق است و در خلوت مُحدِّث است، در

1.همان، ج ۵، ص ۷۲.


ابوالفتوح رازي
210

صله رحم

ابوسلمه روايت كرد كه : ابوالدّرداء بيمار شد، صحابه به پرسيدن او رفتند، حديث صلت رحم برآمد و آن كه رسول گفته است : صِلَةُ الَرحِم تَزيدُ فِى العُمر؛ رحم پيوستن در عمر بيافزايد.
عبدالرحمن عوف گفت، از رسول صلى الله عليه و آله شنيدم كه گفت : خداى تعالى گفته است : من خداى رحمانم، رَحِم بيافريدم و نام آن از نام خود بشكافتم، هركه آن را بپيوندد، با او بپيوندم و هركه او را بِبُرد، او را بِبُرم. ۱

عالم طمعكار و عالم نيكوكار

و عبداللّه عباس روايت كند از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه او گفت : علماى اين ملت دو مرداند : يكى آن كه خداى ـ جل جلاله ـ او را علمى داده باشد، او بر مردمان بذل كند و بخل نكند به آن و بر آن طمعى نستاند و به بهاى اندك نفروشد، او آن باشد كه براى او ماهيان دريا و مرغان هوا و دوّاب زمين استغفار كنند، و كرام الكاتبين همچونين، و با پيش خداى شود سيد و شريف.
و ديگر مردى باشد كه : خداى تعالى او را علمى دهد و به آن علم بخل كند بر بندگان خداى، و بر آن طمعى بستاند و آن به بهاى بفروشد، فرداى قيامت او را بيارند و لگامى از آتش بر سر او كرده بر مجمع قيامت، و فريشته اى بر او ندا مى كند : اين فلان است پسر فلان، خداى او را علمى داد در دنيا و بر بندگان خداى بخل كرد و بر آن طمع گرفت و به بها بفروخت، او را همچونين معذّب مى دارند تا خداى تعالى از حساب خلقان بپردازند. ۲

1.همان، ج ۱۱، ص ۲۱۳.

2.همان، ج ۲، ص ۲۶۰.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148158
صفحه از 256
پرینت  ارسال به