227
ابوالفتوح رازي

و آمد تا به در مسجد رسول صلى الله عليه و آله چون به در مسجد رسيد آواز داد كه السَّلامُ عَلَيكَ يا رسُولَ اللّهِ؛ سلام خدا بر تو باد اى رسول خداى ـ چون رسول روى به او كرد، او سر بر زمين نهاد و رسول صلى الله عليه و آلهرا سجده كرد. آن گه سر برداشت و به زبانى فصيح گفت : يا رسول اللّه ! به شكايت فلان آمده ام به نزديك تو، مدتى دراز است تا خدمت او مى كنم. اكنون چون پير شدم و از كار بازماندم، مرا بخواهد كشت. رسول صلى الله عليه و آله كس فرستاد و آن مرد را بخواند و گفت : يا فلان! اين شتر را به من بفروش يا به من ببخش. و گفت : اى رسول اللّه ! تن و جان من فداى تو باد، حُكم من و مال من تو راست.
رسول صلى الله عليه و آله آن شتر از او قبول كرد و او را آزاد كرد، و او در مدينه مى گرديد، او را از هيچ آبى و گياهى منع نمى كردند و مى گفتند : هَذَا عَتيقُ رَسُول اللّهِ؛ اين آزاد كرده رسول خداست. ۱

مقام توكل

طاووس يمانى گفت : اعرابيى را ديدم در مكه بر راحله نشسته به ساز تمام، به در مسجدالحرام رسيد، فرود آمد و راحله او را بخوابانيد و سر سوى آسمان كرد و گفت : بار خدايا! اين راحله و آنچه بر وى است در ضمان تو است تا من بيرون آيم، با من بسپارى. و در مسجد رفت، چون برون آمد راحله او را برده بودند، سر سوى آسمان كرد و گفت : بار خدايا! اين دزد از من چيزى ندزديد، از تو دزديد، گفت : نگاه كردم از سر كوه ابوقُبيس مردى را ديدم كه مى آمد زمام ناقه اعرابى به دست چپ گرفته و دست راست بريده و در گردن افكنده، اعرابى گفت : بستان راحله يت را با هرچه در او بود ما او را گفتيم : قصه تو چون بود؟ گفت : اين راحله

1.همان، ج ۴، ص ۴۰۲.


ابوالفتوح رازي
226

تأويل قول رسول صلى الله عليه و آله كه گفت : ما شَقِىَ عَبْدٌ بِمَشْوِرَةٍ وَلا سَعِدَ بِاستِغناءِ رَأىٍ؛ گفت : هيچ بنده به مشورت شقى نشود و به استبداد رأى سعيد نشود، آن گه گفت : خداى تعالى و كتابش و پيغامبرش مستغنى اند از مشورت، ولكن خداى تعالى خواست تا سنّتى باشد كه به آن اقتدا كنند هيچ كار را از كار دنيا و دين قطع مكن تا مشورت نكنى، و خداى تعالى مدح كرد آنان را كه مشورت كردند فى قوله : «وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» و رسول صلى الله عليه و آلهگفت : اِذا كانَ اُمراوُكُم خِيارَكم واغنِياءُكُم سُمَحاءَكم وَاَمْرُكُم شُورى بَيْنَكُم فَظَهْرُ الاِرضِ خَيْرٌ لَكُم مِنْ بَطنِها وَاذا كانَ اُمراءكُم شِرارَكُم وَاَغنِياءُكم بُخَلاءَكم وَلَمْ يَكن امرُكُم شُورى بَيْنَكُم فَبَطْنُ الارضِ خيرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِها؛ گفت : چون اميران تان نيكانتان باشند و توان گران سخى باشند و كارهاى تان به مشورت رود از ميان شما، پشت زمين شما را از شكم زمين به بود، و هر گه كه اميران تان بَدان باشند و توان گران تان بخيلان باشند و كارهاى تان نه به مشورت رود از ميان شما، شكم زمين شما بهتر بود از پشت زمين.
و رسول صلى الله عليه و آله گفت : ما خابَ مِنَ استِخار وَلا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ؛ گفت : نوميد نشود آن كه استخاره كند و پشيمان نشود آن كه مشورت كند.
وقال عليهماالسلام المُستَشارُ مؤتَمَنٌ والمُستَشيرُ مُعانٌ؛ گفت : آن را كه با او مشورت كنند امين بايد داشت، و آن را كه مشورت كنيد يارى بايد دادن، يعنى به رأى. ۱

معجزه رسول اللّه صلى الله عليه و آله

در خبر مى آيد در باب معجزات رسول صلى الله عليه و آله كه : مردى انصارى شترى داشت در مدينه، مدتى دراز بود كه آن شتر را داشت. چون شتر پير شد و از كار باز ماند، خواست تا او را بكشد. چون آلت نَحر حاصل كرد و آهنگ شتر كرد، شتر بجست

1.همان، ج ۵، ص ۱۳۶.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148205
صفحه از 256
پرینت  ارسال به