233
ابوالفتوح رازي

بالايى برآمد و گفت : حَدَّثَنى اَبى عَنْ فُلانٌ عَنْ فُلانٍ اَنَّهُ قال : رَاَيْتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فى هذا المَكانِ عَلى حِمارٍ لَهُ وَلَمْ يَكُنْ هُناكَ ضَرْبٌ وَلا طَرْدٌ؛ گفت : رسول خداى را ديدم درين جاى بر خرى نشسته، ضربى و طردى نبود و كس را نمى زدند و نمى راندند. هارون پرسيد كه اين كيست كه او اين مى گويد؟ گفتند : بهلول است. گفت :
او را پيش من آريد. هودج بداشتند، او را پيش هارون بردند. گفت : چه گفتى؟ اين خبر باز گفت. هارون گفت : راست مى گويى. مرا وعظ كن اى بهلول و مختصر گو، گفت : اِنَّ الّذى فِى يَدِكَ كانَ فِى يَدِ غَيْرِكَ ثُمَّ انْتَقَلَ اِلَيْكَ وَعَنْ قَريبٍ سيَنْتَقِلْ عَنْكَ اِلى غَيْرِكَ؛ آنچه در دست توست از اين ملك و پادشاهى در دست ديگران بود از ايشان به تو نقل افتاد، عن قريب از تو به ديگرى نقل افتد. هارون بگريست و گفت : برويد هزار دينار به او دهيد. گفت : نخواهم. گفت : بر درويشان قسمت كن. اولى تر آن باشد كه تو با خداوندِ آن رسانى و بگذشت... . ۱

نعمت خدا

اصبغ بن نُباته گفت : با اميرالمؤمنين على عليه السلام در عيادت حسن على شديم از رنجى كه او را بود. اميرالمؤمنين عليه السلام گفت : كَيْفَ اَصْبَحْتَ يَا ابنَ رَسُولِ اللّهِ؟ گفت : اَصْبَحْتُ بنعمةِ اللّهِ. گفت : چنين باشد ـ ان شاء اللّه . ۲

نماز

و در خبر آمده است كه : چون رسول را كارى پيش آمدى، پناه با نماز دادى، به نماز مشغول شدى. ۳

1.همان، ج ۶، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۳.

2.همان، ج ۱۶، ص ۳۰۷.

3.همان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.


ابوالفتوح رازي
232

ميزان شناخت حديث

... رسول صلى الله عليه و آله چنين فرمود كه : اِذَا اَتاكُم عَنى حديِثٌ فَاعرِضُوهُ عَلى كتابِ اللّه وَحُجَّةِ عُقُولِكُم فَاِنْ وافَقَهُما فَاقبَلوُهُ وَاِلاّ فَاضْرِبُوا به عُرضَ الجِدار؛ چون حديثى از من به شما آيد بر كتاب خداى و حجت عقل عرضه كنى، اگر مطابق باشد قبول كنى و الا بر جانب ديوار زنى! ۱

نازيدن به ثروت و لباس

ابراهيم بن ادهم روايت كند كه از عبّاد بن كثير بن قيس كه گفت : روزى مردى درآمد با جامه اى پاكيزه و به نزديك رسول صلى الله عليه و آله بنشست، و از رسول صلى الله عليه و آله چيزى مى پرسيد، مردى ديگر بيامد با جامه اى خَلَق و در پهلوى او بنشست، آن مرد جامه در خود كشيد از او. رسول صلى الله عليه و آله آن بديد گفت : اَكُلُّ هَذَا تَقَذُّرا مِن اَخيك المُسلم؛ اين براى تقذّر مى كنى از برادر مسلمانت، يعنى تو را او قَذِر مى آيد، مى ترسى كه از توان گرى تو چيزى با او شود، يا از درويشى او چيزى با تو آيد؟ مرد گفت : يا رسول اللّه ، توبه كردم و عذر مى خواهم از كرده خود با خدا و پيغامبر، اين نَفْس بد و شيطان مكار مرا بر اين حمل كرد، اكنون گواه باش كه نيمه مال من او راست. مرد گفت : اى رسول اللّه ، گواه باش كه من قبول نكردم، گفت : چرا؟ گفت : ترسم كه دل من هم چنان تباه كند كه دل او. ۲

نصيحت بهلول به هارون الرّشيد

و در خبر است كه يك روز بهلول به نزديك هارون الرشيد رسيد در بعضى مواقف حج، و هارون در هودجى بود و حُجّاب او مردم را مى زدند و مى راندند. بهلول به

1.همان، ج ۵، ص ۳۶۷.

2.همان، ج ۳، ص ۱۷۳.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148162
صفحه از 256
پرینت  ارسال به