237
ابوالفتوح رازي

وعده خداى تعالى وحى و تنزيل بود. وعده خداى تعالى به عوض و ثواب باشد، و وعده شيطان چون سراب بود.
وعده خداى تعالى نور و فروغ باشد، و وعده شيطان زر و دروغ باشد. وعده خداى تعالى با اِخلاف باشد از خَلَف ـ و آن عوض بود، و وعده شيطان با اخلاف از خُلف ـ و آن خِلاف بود.
خداى خَلَف دهد و شيطان خِلاف كند، پس به وعده شيطان مغرور مشو كه او تو را دشمن است : «لاَّ تَعْبُدُواْ الشَّيْطَـنَ إِنَّهُو لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» .
شيطان تو را با معصيت مى خواند و به درويشى مى ترساند و به وسوسه ات مى رنجاند، و خداى تعالى تو را مى نوازد و كار تو مى سازد، وعده خوبت مى دهد و مرتبه بلندت مى نهد، شقاوت باشد از اين بگريختن و در آن آويختن.
شيطان در خويشتن مفلس است تو را وعده افلاس مى دهد، خداى ـ جلّ جلاله ـ توان گر است و خداوند فضل، تو را وعده مغفرت و فضل مى دهد. و خداى فراخ عطا و داناست، به عوض بخل نكند، بدهد و بيش از داده تو دهد، داناست آنچه نهد به جاى خود و به مقدار خود نهد. ۱

وقف محبوب ترين اموال

در خبر هست كه : از جمله صحابه رسول مردى بود نام او ابوطَلحه از انصاريان و در همه مدينه چندان درخت خرما كه او را بود كس نبود، ولكن خرماستانى داشت برابر مسجد رسول صلى الله عليه و آله سخت نكو و آبادان و بسيار دخل، و در آن جا چشمه اى آب خوش بود. رسول در آن جا رفتى و از آن آب خوردى و وضو كردى. چون اين آيت [ «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ» ] فرود آمد. ابو طلحه

1.همان، ج ۴، ص ۷۴.


ابوالفتوح رازي
236

اين زين العابدين على بن الحسين است. من گفتم : سبحان اللّه ! اينت زهد و توكل، و اينت علم و بيان! اللّه اَعْلَمُ حَيثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ... از اين چه عجب دارى؟ خادمان ايشان را چون در خدمت خانه ايشان حقيقتى بود، بركت آن به اعقاب ايشان برسد تا در حق ايشان از جنس اين بود. ۱

نور قيامت

ابو سعيد خُدرى روايت كند كه : ما جماعتى ضعفا در مسجد نشسته بوديم و از برهنگى چنان بوديم كه بعضى از جامه بعضى مى پوشيد و يكى از ما قرآن مى خواند و ما سَماع مى كرديم. رسول صلى الله عليه و آله درآمد و بايستاد. چون آن خواننده رسول را بديد خاموش شد. رسول صلى الله عليه و آله بر ما سلام كرد. و گفت : در چه كاريد شما؟ گفتند : اى رسول اللّه قارى از ما قرآن مى خواند و ما سماعل مى كنيم. گفت : الحمدللّه كه در امت من جماعتى را پديد آوردد كه مرا فرمودند كه با ايشان بنشين و صبر كن. آن گاه بيامد و در ميان ما بنشست و خويشتن را در نشستن با ما برابر كرد. آن گه اشارت كرد به دست كه : گرد من حلقه شويد. ما گرد رسول درآمديم. رسول صلى الله عليه و آله در ما نگريد و گفت : اَبشِروُا صَعاليكَ المهاجِرينَ بالنُّور التّام يَوْمَ القِيامَةِ؛ بشارت باد شما را اى درويشان هجرت كرده به نور تمام روز قيامت، فرداى قيامت پيش از توانگران به بهشت شويد به نيم روز كه مقدار آن پانصد سال باشد. ۲

وعده خداى تعالى ـ وعده شيطان

دو وعده است : يكى از خداى، و يكى از شيطان. وعده شيطان، متضمّن غرور باشد، و وعده خداى متضمن سرور باشد. وعده شيطان وسواس و تخيل بود،

1.همان، ج ۳، ص ۱۱۷.

2.همان، ج ۷، ص ۱۶۹.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148242
صفحه از 256
پرینت  ارسال به