33
ابوالفتوح رازي

مگر آن كه صحيح آن را از سقيم آن باز مى شناخت و پيوسته مى گفت: صد هزار حديث از حفظ دارم. و نيز مى گفت: اگر من اقتدارى داشتم، پنجاه حديث كه مردم بدان عمل مى نمايند، ولى اصلى ندارند و صحيح نيستند، حذف مى كردم. ۱
ابو سعيد محمد بن احمد بن حسين بن احمد نيشابورى
او جدّ ابوالفتوح و برادر مفيد نيشابورى است. منتجب الدين رازى درباره او نوشته است:
شيخ مفيد ابو سعيد محمد بن احمد بن حسين نيشابورى ثقه و حافظ است. او داراى تأليفاتى از جمله الروضة الزهرا فى تفسير فاطمة الزهرا، الفرق بين المقامين، تشبيه علىٍ بذى القرنين، الاربعين عن الاربعين في فضائل اميرالمؤمنين، منى الطالب فى ايمان ابى طالب و المولى است. ما را از اين كتب، استاد ما جمال الدين ابوالفتوح رازى نواده او، از پدرش، از صاحب ترجمه آگاه ساخت. ۲
ابن شهر آشوب در ترجمه حال او گويد:
ابو سعيد محمد بن احمد نيشابورى از مؤلفات او كتاب هاى التفهيم فى بيان التقسيم، الرسالة الواضحة فى بطلان دعوى الناصحة و كتاب مالابد من معرفته است. ۳
نيز خود ابوالفتوح رازى در هنگام تفسير آيه «يَـمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَـلـكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَـلـكِ عَلَى نِسَآءِ الْعَــلَمِينَ»۴ از او و كتاب الروضة الزهراء ياد كرده است:

1.لسان الميزان، ج۳، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.

2.فهرست منتجب الدين، ص ۱۰ ـ ۱۱.

3.معالم العلماء، ص ۱۰۴.

4.سوره آل عمران، آيه ۴۲.


ابوالفتوح رازي
32

سيدين رضى و مرتضى و شيخ طوسى و كراجكى و سلار و ابن براج و ديگران است. ۱
ابن عساكر درباره او نوشته است:
عبدالرحمن بن احمد بن حسين، ابو محمد نيشابورىِ واعظ، به دمشق پاى گذاشت و از ابى الحسين بن منده روايت كرد و در آنجا از عبدالعزيز بن كنانى حديث شنيد. ۲
ابن حجر عسقلانى فصلى درباره او نگاشته كه از قرار ذيل است:
عبدالرحمن بن احمد بن حسين بن احمد بن ابراهيم بن فضل بن شجاع بن هاشم، ابو محمد خزاعى نيشابورى حافظ، از هناد نسفى و ابن المهتدى و ابن النقور سماع نمود و به شام و حجاز و خراسان مسافرت كرد و عمر بن ابراهيم زيدى و احمد بن عبدالوهاب صيرفى و ديگران از او روايت كرده اند.
ابن سمعانى گويد كه عدّه اى از مجالس املاى او را در رى مطالعه نمودم؛ از جمله مجلسى در خصوص اسلام ابوطالب بود. وى بر طريقه شيعه بود، ولى احاديث بسيارى مى دانست و به احاديث اشتياق وافر داشت.
يحيى بن طى گويد كه وى يكى از داناترين و بصيرترين مردم به حديث و رجال حديث بود. گويند در مجلس او بيش از سه هزار دوات بود. هرگاه به وى مى گفتند كه فلان حديث در صحيحين است، وى مى گفت: آرى در مكسورين (طنزى است در مقابل صحيحين) چنين روايت شده است و نيز مى گفت: به خدا سوگند كه اگر مردم انصاف مى دادند، جز چند حديث اندك در آن دو كتاب، سالم نمى ماند.
همچنين ابن طى باز گويد: هيچ حديثى از احاديث را از او نمى پرسيدند،

1.الذريعة، ج۱۲، ص ۱۶۹ و ج ۱۵، ص ۳۷۵.

2.تاريخ دمشق، ج۹، ص ۸۲۲ .

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148223
صفحه از 256
پرینت  ارسال به