39
ابوالفتوح رازي

آن است كه گفتيم و عرف دليل آن مى كنند و در كلام ما همچنين چنان كه شاعر گفت :
شعر:
خاموش باش خشگ فرو پژ و بمير .
3 . ذيل تفسير آيه : «وَلَمَّا سُقِطَ فِى أَيْدِيهِمْ»۱ گويد :
واين عبارتى است و كنايتى از پشيمانى بر سبيل مبالغه عربِ پشيمان را، گويد كه سَقَطَ في يَدِهِ و اسقط في يده. پندارى كه آنچه مضرّت او در آن است در دست او نهادند. چون بداند كه آنچه كرده بد بود، پشيمان شود. و اين از جمله كنايات مليح است و نيز در جاى خجالتْ مستعمل باشد و به زبان ما نيز چون كسى پشيمان و خجل شود از كارى گويد: از دست در افتادم. كه آن ديدم و بر حق ايشان هر دو بود هم پشيمانى و هم خجالت .
4 . ذيل تفسير آيه: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا۲گويد :
و در عرب معروف است كه چون كسى را كارى روان باشد گويند: الرِّيحْ لَهُ وَتَهَبَ لَهُ الرِّيح . و به زبان ما گويند: باد باد اوست ... .
۵ . ذيل تفسير آيه: «يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ»۳
مى گويد :
مى خواست ديوار كه بيفتد. اين از مجازات قرآن است و اين عبارت نيز به لغت ما آيد، ديوار كه بخواست افتاد يا بخواهد افتاد ... .
6 . ذيل تفسير آيه: «طَـلْعُهَا كَأَنَّهُو رُءُوسُ الشَّيَـطِينِ »۴ گويد :
... امّا تشبيه او به سرهاى ديوان به آن كه كس نديده است و اين تشبيهى باشد بى فايده. در او چند قول گفتند؛ يكى آن كه قبح صورت شيطان در

1.سوره اعراف، آيه ۱۴۹.

2.سوره احزاب، آيه ۹.

3.سوره كهف، آيه ۷۷.

4.سوره صافات، آيه ۶۵ .


ابوالفتوح رازي
38

و أبو الحسن بيهقى در تاريخ بيهق در ضمن تعداد خاندان هاى قديم آن ناحيه اسامى جمعى از معاريف بديليان را به دست داده اند و مؤلّف ما نحن فيه، شيخ ابو الفتوح رازى و خاندان او، گرچه ايشان نيز از اولاد بديل بن روقاء خزاعى بوده اند، ولى اين شعبه از اولاد بديل گويا به بديليان معروف نبوده اند؛ چه در هيچ يك از كتب رجال نسبت مزبور در حق وى يا يكى از اعضاى خانواده او به نظر نرسيد. ۱
ابوالفتوح، به صورت مكرر در اثنا و تضاعيف تفسير، به زبان خود ـ كه فارسى بوده ـ تصريح نموده است و مى گويد فلان چيز را به زبان تازى چنان گويند و به زبان ما يعنى به زبان فارسى چنين مى گويند. اكنون در تأييد اين نظر شواهدى چند از تفسير شيخ ـ كه اشارات صريحى در اين باره دارند ـ ذيلاً مى آوريم تا در صحّت نظر مزبور ترديدى نباشد .
1. در تفسير آيه :
«وَلَسْتُم بِـ?اخِذِيهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ»۲ گويد :
... و در معنى آيه چند قول گفتند يكى آن كه معنى آن است كه چيزى به حقّ خداى صدقه ندهيد كه اگر به شما دهند، نستانى «الاّ على مسامحة ومساهلة واغماض العين» كنايه و عبارت باشد من المساهلة والمسامحة و در زبان ما هم چنين آيد كه گويند: چشم بر هم نه، يعنى مسامحه كن و ... .
2 . ذيل تفسير آيه : «مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ»۳ گويد :
و محمّد جرير گفت: خداى تعالى رسول را فرمود كه تو بر ايشان نفرين كن به مرگ، و وجه معتمد ـ كه كلام عرب و كنايه و استعاره ايشان لايق است
ـ

1.خاتمة الطّبع، ص ۶۱۷

2.سوره بقره، آيه ۲۶۷.

3.سوره حج، آيه ۱۵.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148283
صفحه از 256
پرینت  ارسال به