79
ابوالفتوح رازي

خان علان، مجلسى سراپا مى كردم، و گروهى به مجلس من حضور مى يافتند، و از اين راه مقبوليت عامه پيدا كرده بودم، جمعى از آشنايان من بر من حسادت ورزيدند، و در پيشگاه والى از من شكوه مى نمودند، والى مرا از انعقاد مجلس و گردآورى مردم ممانعت كرد. در همسايگى من مردى، كه با سلطان وقت ارتباط نزديك داشت مى زيست، و آن اوقات كه اين پيش آمد از جهت من اتفاق افتاد، مصادف با روزهاى عيد بود، و آنان طبق عادتى كه داشتند، بايد مجلس باده گسارى فراهم مى آورند، به مجردى كه شنيد، مرا از انعقاد مجلس ممانعت كرده اند، از فراهم آوردن مجلس باده گسارى منصرف گرديد، بلافاصله سوار شد و به اطلاع والى رسانيد، آنها كه عليه من قيام كرده اند، نسبت به من و اقبالى كه مردم به من پيدا كرده اند، حسد ورزى كرده اند، و چنين و چنان به دروغ گفته اند. والى از شنيدن سخنان او متأثر گرديد، بلافاصله به خانه من آمد، ومرا به مجلس برد، و بر فراز منبر جاى داد و خود تا آخر مجلس نشست، و به سخنان من گوش فرا داد، در پايان مجلس خطاب به مردم گفتم، آرى اين است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آلهفرموده: «ان اللّه ليؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر». ۱
از اين نقل هويدا مى گردد كه با وجود شخصيت ممتاز وى و اقبال مردم به سوى او، حكومت وقت با وى در ارتباط نبوده و او نيز مناسبتى با حكومتيان نداشته؛ زيرا كه فقط در اثر شكايت برخى از وى، والى دستور به تعطيل نمودن مجلس او داده و از انعقاد مجلس واعظ او جلوگيرى به عمل آورده است . اگر او با والى رابطه داشت، و والى او را به دولتى بودن مى شناخت، رفتارهاى حسودانه مشكلى برايش ايجاد نمى نمود .

1.رياض العلماء، ج ۲، ص ۱۷۷ .


ابوالفتوح رازي
78

اين وجه از شخصيت وى همچون تاريخ حيات و وفات وى در هاله اى از ابهام قرار دارد . آيا او در عصر اختلافات فرقه اى و حكومت هاى عامى رى تحت فشار و سختى بوده و يا آنها كه آنان به شخصيت عظيم رى حرمت نهاده و او را عزيز داشته اند .
تنها نكته اى كه معلوم است، مقام او در ميان مردم است كه او را به ارج نهاده و بر گرداگردش جمع شده و به نصايح آن واعظ عالم گوش فرا داده اند .
وعظ و خطابه در عصر ابوالفتوح اهميت شايانى داشت. اين مجالس درحكم مدارس عمومى بود و از جميع اصناف در آن براى استفاده شركت مى جستند.
وعاظ رسوم خاصى داشتند. پيش از وعظ و رسميت يافتن مجلس، يك تن به نام معرّف، نام و لقب واردان را به آواز بلند اعلام و هر كس را به جاى مناسب خود راهنمايى مى كرد. چون مجلس آماده مى شد، قاريان مخصوص به تلاوت قرآن مى پرداختند و پس از آن مشايخ وعظ خطبه اى مى خواندند، و يكى از آيات قرآن را به فراخور مجلس، تفسير و مشكلات حديث و اقوال علما را در آن باب طرح و توضيح مى كردند و پس از آن به توبه و انابه و فكر و عبوديت دعوت مى نمودند. و اين مجالس براى ارشاد و تنوير افكار مردم، سخت مؤثر مى افتاد. ۱
افندى در رياض العلماء آورده است:
شيخ ابو الفتوح، در شرح شهاب الاخبار به مناسبت شرح اين حديث كه رسول خدا صلى الله عليه و آلهفرموده «لا يزال هذا الدين يؤيد بالرجل الفاجر»؛ پيوسته اين دين به وسيله مرد بدكارى همراهى مى شود و مؤلفة القلوب را شاهد براى فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آلهآورده است، چنين مى نويسد : نظير اين پيش آمد، براى من اتفاق افتاد، در روزگار جوانى، در خان (كاروانسراى) معروف به

1.طبرسى و مجمع البيان، ج۱، ص ۴۸ .

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 161963
صفحه از 256
پرینت  ارسال به