99
ابوالفتوح رازي

فارسى خوان بوده است، چنان كه گاهى به مشرب عرفا و صوفيه كه آنان را «اهل معانى و اهل اشارت» مى خواند، نزديك مى شود و مباحثى مانند اخلاص، توكل، ذكر، صبر، فقر و صدق را به مذاق آنان طرح مى نمايد . بدين جهات، ابوالفتوح در شيوه كار خود معتدل است و در داورى هاى خود سنجيده .

سبك تفسير

درباره سبك نگارش اين تفسير از چند جهت مى توان سخن گفت؛ امّا چون بناى كار ما در اين جا بر اختصار و اجمال است؛ تنها به برخى نكات ادبى آن مى پردازيم . لازم است نخست نظر شادروان ملك الشعراى بهار را درباره اين كتاب بياوريم و سپس به ذكر شواهد و نكات ديگر بپردازيم:
اين كتاب را نيز بايد در عداد كتب علمى اين دوره كه از نثر قديم تقليد مى شده است، قرار داد؛ زيرا در صرف و نحو و لغات و طرز جمله بندى كاملاً به كتب قرن پنجم شباهت دارد؛ و غالب سليقه هاى آن عصر در اين كتاب ديده مى شود . از آوردن فعل هاى شرطى و ترديدى و مطيعى و استمرارى با ياى مجهول و استعمال متكلّم مع الغير در فعل هاى ترديدى يا شرطى مزبور به صيغه خاصى كه فقط در قرن چهارم يا در قرن پنجم به تقليد قديم، معمول بوده است؛ مانند «كردمانى» و «ديدمانى» و «مُردمانى» و غيره كه در «بلعمى» و كتب متصوّفه و اسكندرنامه ديديم و نيز مانند اسكندرنامه پيشاوند «ها» بر سر افعال مى آورد؛ چون «ها گيرم» و «ها گرفت» و غيره و اين يادگار لهجه محلى رازى است كه در پهلوى شمالى و ولايات اطراف «رى» و «شهميرزاد» و «سنگسر» معمول بوده و هست . ديگر استعمال فعل هاى مكرّر و عدم حذف افعال به قرينه، جز به ندرت و ساير مختصّات قديم كه از تجديد ذكر آنها خوددارى مى شود .
تنها شيوه اى كه ويژه آن كتاب است، مفرد آوردن جمع مخاطب است كه در


ابوالفتوح رازي
98

اشتقاق به بحث مى پردازد و به نقل حديث يا قصّه و يا مطلبى به اقتضاى سخن روى مى آرود .البته در ذيل تفسير آيات، گاهى مباحث فقهى، اصولى و كلامى مطرح مى گردد كه مؤلف حق مطلب را ادا مى كند و بحث هاى مربوط به قرائات و جهات دقيق ديگر را روشن مى سازد و هيچ نكته اى بدون دليل و شاهد بيان نمى شود .
در نقل نكات تفسيرى، گاه ابوالفتوح تحت تأثير تفاسير اهل سنت واقع شده است تا حدّى كه مى توان تفسير وى را منعكس كننده آرا و نظريات علماى اهل سنّت در باب تفسير قرآن دانست . گاه در اين امر تا بدان جا پيش مى رود كه به جاى نقل اقوال و نظرهاى امامان شيعه عليهم السلام ـ كه در مجموعه هاى روايى شيعه و نيز در تفاسيرى مانند تفسير على بن ابراهيم قمى و تفسير عيّاشى نقل شده است ـ گفته هاى مفسرانى همچون قتاده، سُدّى و نظاير آنان را مورد استناد قرار مى دهد ... ودر ذيل آيات مشتمل بر احكام فقهى، به نقل فتواى فقيهان اهل سنّت اصرار دارد و با آن كه با طبرى اختلاف مذهب داشته، به نقل نظريّات طبرى و گاه نقد كلام وى توجّه خاصّى نشان مى دهد. ۱
ابوالفتوح، از جهت شيوه كار، ادامه دهنده سنّت تفسيرهاى قصصى است كه در تفسير نويسى فارسى نمونه هاى ممتازى مانند ترجمه تفسيرطبرى و تفسير سورآبادى دارد . از اين جهت ابوالفتوح به تفاسير قبل از زمان خود توجه داشته است .
از سوى ديگر، مى دانيم كه ابوالفتوح رازى واعظى برجسته و مسلّط بر كلام بوده و در منبر وعظ طبيعتا گرايشى خاص به ذكر قصص داشته كه در وعظ تأثير و مقام ويژه اى دارد .
بنابراين، تفسير روض الجنان تفسيرى است با سبك واعظانه و آنچه درباره اعتقادات كلامى و فقه بيان كرده، احتمالاً براى رعايت حال و نياز مخاطبان عامه و

1.دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج ۶، ص ۱۱۰.

  • نام منبع :
    ابوالفتوح رازي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148176
صفحه از 256
پرینت  ارسال به