شواهدى خيالى براى خود مسلّم گرفته است كه مراد از ابوجعفر همان طبرى است، به شيخ طوسى نسبت مسامحه و عدم دقت داده است كه چرا در نقل قول طبرى دقت نكرده است؟! سخن ما با نويسنده اين است كه با وجود آن كه بيان طبرى صريح و روشن است و هر كسى به راحتى «مختار» او را درمى يابد، آيا مى توان به شيخ طوسى نسبت مسامحه داد و اگر ايشان آن ذهنيت آلوده به شواهد خيالى را نداشت، باز هم به اين راحتى به شيخ طوسى نسبت تسامح مى داد ؟!
مورد يازدهم: سوره بقرة آيه 273: «لِلْفُقَرَآءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِى الْأَرْضِ... ». طبرى مى نويسد:
درباره فقراء مذكور در آيه، گفته شده است كه مراد فقراء مهاجرين است و شامل ساير فقراء نمى شود. سپس از مجاهد و سدّى نقل مى كند قايل به آن هستند. ۱
شيخ طوسى مى نويسد:
قال مجاهد والسدى الفقراء المذكورون فى الآية هم فقراء المهاجرين. وقال ابوجعفر عليه السلامنزلت فى أصحاب الصفّة. ۲
همان گونه كه ملاحظه مى شود نه خود طبرى سخنى از أصحاب صفه آورده و نه راويانى كه از آنها نقل روايت كرده است و از طرفى هم شيخ طوسى قول ابوجعفر را از قول مجاهد و سدّى به طور جداگانه نقل كرده است. مؤلف حديثهاى خيالى مى نويسد:
أصحاب صفه همان مهاجرين فقير هستند و طبرى هم از سدّى و مجاهد نقل كرد كه مراد فقراء مهاجرين است بنابراين قول ابوجعفر كه گفته نزلت فى أصحاب الصفّة، تفسير قول طبرى است پس مراد از ابوجعفر، همان طبرى است.
اگر اين گونه كه مؤلف توجيه كرده مراد از آن باشد ، ديگر نيازى نبود كه شيخ طوسى قول ابوجعفر را از قول سدّى و مجاهد به طور جداگانه نقل كند و آن را به أصحاب صفّه تفسير كند. به علاوه آن كه طبرى آورده بود: وقيل ان هؤلاء الفقراء الذين... واين گونه حكايت كردن قرينه است كه مختار خود را نمى گويد. ما براى اين كه قرينه اى محكم براى مؤلف بياوريم كه مراد از ابوجعفر همان طبرى نيست، توصيه مى كنيم كه اگر به جاى آيه مورد بحث يعنى آيه 273 به سراغ آيه 275 برويم در آنجا شيخ طوسى در ذيل آيه: فمن جاءه موعظة من ربه... مى نويسد:
قال ابوجعفر: من ادرك الاسلام وتاب مما كان عمله فى الجاهلية وضع اللّه عنه ماسلف. و سپس در ادامه مى نويسد: قال الطبرى: الموعظة التذكير والتخويف الذى ذكره اللّه وخوفهم
1.تفسير الطبرى، ج ۳ ، ص ۱۳۲.
2.التبيان، ج ۲ ، ص ۳۵۵.