ارزيابي مجدد احاديث اسلامي - صفحه 123

اين موضوع در مورد احاديث فقهى و تاريخى اى كه بنابر اسنادشان، به اسناد عروة بن زبير از طريق پسرش هشام، و به اسناد ابن عمر خواه از طريق پسرش سالم و خواه از طريق بنده آزاد شده اش نافع نقل شده اند، صدق مى كند. البته من انكار نمى كنم كه عروه پدر هشام بود يا اين كه ابن عمر پدر سالم بود و يا اين كه فردى به نام نافع بنده آزاد شده ابن عمر بود. اما معلوم است كه نه عروه و نه ابن عمر هيچ ربطى به احاديث مورد بحث نداشتند و حتى مى توان قاطعانه اثبات كرد كه ارجاع به هشام، سالم و نافع ساختگى است.
رويكرد جديد ما به احاديث از وجهه غيرواقعىِ جاعلان ـكه برخى از صحابه پيامبر بدان متصف شده اندـ نجات مى يابد. اشاره كردم كه چگونه تمايل طبيعى به عقب راندن مرزهاى ناشناخته ها باعث شد كه برخى از محققانِ بعد از گلدزيهر اصالت تعداد هرچه بيشترى از احاديث را مسلّم فرض كنند تا اين كه خود را در نسل صحابه، يعنى سى سال پس از مرگ پيامبر يافتند.
تأثير دستاورد گلدزيهر و فهم نقادانه خود آنان، ايشان را از نهادن گام اوّل به زمان پيامبر بازداشت؛ اما از اين پس آنان بايد در طى حدود سى سالِ اوّل پس از مرگ پيامبر، جعل وسيع مطالبِ متناقض و غيرواقعى درباره او را به صحابه اش نسبت مى دادند. ظاهراً اين عقيده با اين واقعيت اعتبار پيدا كرد كه دسته هايى از احاديث ـكه تحت نام صحابيان خاصى نقل شده اندـ در واقع، ويژگى هاى مشتركى را نشان مى دهند و مشخصات و گرايش هاى ادعايىِ شخصيت ها و آراى صحابيان خاص از همين ويژگى هاى مشترك استنتاج مى شد. ۱ اما اين ويژگى ها و گرايش هاى مشترك از آنِ صحابه نيستند، بلكه به مكاتب فكرى در قرن دوم تعلق دارند؛ مكاتبى كه خود را در كنف حمايت صحابه مورد بحث، به شيوه اى كه قبلاً توضيح دادم، قرار مى دهند، و ناموجه است كه صحابه پيامبر را شخصاً مسئول جعل وسيع احاديث ساختگى بدانيم.
همه آنچه ذكر شد، در مورد احاديث فقهى، به تفصيل، قابل اثبات است. من اكنون مايلم قدرى درباره كاربرد همين روش تحقيقى در مورد احاديث مربوط به موضوعات ديگر سخن بگويم. البته ما نبايد احتمال تحولات مختلف در حوزه هاى گوناگون را ناديده بگيريم. گلدزيهر خاطر نشان كرده است كه احاديثى كه در دوران اموى رايج بودند، به ندرت، به فقه مى پرداختند و بيشتر با اخلاق، زهد، معاد و سياست سرو كار داشتند. ۲ شواهد ديگر و بقاياى نه چندان زياد

1.پيش از اين ،گرترود اچ. استرن در كتاب ازدواج در دوره اوليه اسلام (لندن ۱۹۳۹م)، ص ۱۲ و ۱۶ به اين نكته توجّه كرده است؛ اگرچه به نظر مى رسد كه خانم استرن، در مجموع، اسنادها را به راحتى داراى ارزش ظاهرى تلقى مى كند.

2.بلندپروازانه ترين تلاش از اين نوع توسط پرينس ال. كاتانى در صفحات ۱۹، ۲۴ - ۲۶ از مقدمه AnnaldelIslam vol.۱(Milan,۱۹۰۵,۱۹۲۶) انجام شده است.

صفحه از 128