ارزيابي مجدد احاديث اسلامي - صفحه 124

ادبيات اموى ـكه تاكنون كشف شده است ـ اين مطب را تأييد مى كنند: ۱ «در سال 128 درباره يكى از مقامات مى خوانيم كه هيئتى از متدينان را تعيين كرد تا مجموعه اى از سنن و سِيَر را گردآورى كنند كه بعداً كاتب او آن را بنويسد». ۲ اما اين سخن به ثبت يكى از برنامه هاى سياسى حكومت اشاره دارد، نه به موضوعات يا احاديث فقهى.
اى. جى. ونسينك ۳ با مطالعه احاديث مربوط به اصول عقايد، به اين نتيجه رسيد كه آن ها تنها نشان دهنده شكل گيرى عقايد در پايان دوران اموى اند. ۴ ونسينك مى افزايد: «دليل عمده اين مسأله آن است كه حجم زياد مطالبى كه در مجموعه هاى رسمى گنجانده شده، هرچند در اواسط قرن سوم هجرى شكل نهايى خود را يافت، دوره اى را پوشش مى دهد كه به دورتر از اوايل قرن دوم نمى رسد». اما اين تعميم دهى فراتر از واقعيت هاى مسأله است و فرض ونسينك مبنى بر اين كه همين امر در مورد احاديث مربوط به مسائل فقهى صادق است، با كل شواهد متون قديم در تضادّ است. براى نمونه از كتاب الأثر شيبانى معلوم مى شود كه شكل گيرى احاديث اعتقادى با شكل گيرى احاديث فقهى در واقع متفاوت بوده است. در اين كتاب، بخش هاى مربوط به عقايد (ص 56 ـ 60) تقريباً يكسره مشتمل بر احاديثى از خود پيامبراند، در حالى كه در بخش هاى ديگر، احاديث نقل شده از پيامبر تنها حجم اندكى دارند.
با اين همه، نبايد همه احاديث اعتقادى نقل شده از پيامبر را به قرن اوّل بازگرداند. رساله اعتقادى منسوب به حسن بصرى ـخواه اين انتساب درست باشد يا نه ـ نمى تواند متأخرتر از سال هاى اوليه قرن دوم باشد، و نشا ۵ ن مى دهد كه احاديث اعتقادىِ مربوط به مسأله مهمِ اختيار و مسئوليت انسان در زمان تأليف اين رساله وجود نداشته اند. در اين رساله هيچ نشانى از احاديث نقل شده از پيامبر وجود ندارد و نويسنده صريحاً مى گويد: «هر عقيده اى كه مبتنى بر قرآن نباشد. خطاست». مخصوصاً دو حديث اعتقادى مهم (كه در مجموعه هاى كهن وجود دارند) نمى توانند

1.مطالعات اسلامى، ج ۲، ص ۷۲ به بعد

2.see c. Brockmann, Geschichte der arabischen literatur, vol. l (Weimar ۱۸۹۸ - ۱۹۰۲) (and sup - plementbnde) pp. ۶۴ff. بروكلمان به اشتباه مى گويد كه محمّد بن عبدالرحمن عامرى، يكى از نخستين گردآورندگانِ مشهور احاديث فقهى پيامبر، در سال ۱۲۰ هجرى از دنيا رفت ؛ او در سال ۱۵۸ هجرى از دنيا رفت، تهذيب التهذيب، (ابن حجر عسقلانى، ج ۹، شماره ۵۰۳).

3.A. J. Wensinck.

4.دى. اس. مارگيلوث در تحول آغازين اسلام (لندن ۱۹۱۴)، ص ۹۱ به وقايع سالانه طبرى، ج ۲، ص ۱۹۱۸ اشاره مى كند.

5.A. J. Wensinck, the muslim Creed (Cambridge, ۱۹۳۲) pp. ۵۲ - ۵۹.

صفحه از 128