ارزيابي مجدد احاديث اسلامي - صفحه 125

تا زمان نگارش اين رساله وجود داشته باشند. استدلال يكى مبنى بر اين كه «مركّب قلمِ تقدير خشك شده و بر پيشانى هر كسى نوشته شده كه او سعيد است يا شقى»، از سوى نويسنده به اين علت كه مخالفان او آن را بهانه اى براى نقض احكام خدا قرار داده اند، به باد انتقاد گرفته شده است و استدلال ديگرى، مبنى بر اين كه انسان نبايد ۱ زانوى شترش را ببندد، بلكه به خدا توكل كند، از سوى نويسنده بر ضدّ ديدگاهى به كار مى رود كه بعدها به آموزه راست كيشانه تبديل شد.
۲ اگر ما فصل هاى مربوط به هم را در موطّأ مالك و كتاب الأثر شيبانى (نويسندگان اين دو كتاب، به ترتيب، در سال هاى 179 و 189 هجرى از دنيا رفتند) مقايسه كنيم، پيدايش احاديث اعتقادى مربوط به يك مسأله، در حدود اواسط قرن دوم، آشكار مى شود.
حوزه اى كه روش جديد را با توجّه به عصر خاص مى توان در مورد آن به كار گرفت، حوزه گسترده احاديث متعلق به تاريخ است. جداى از چهره هاى اصلى نظير عمر، على[ع]، معاويه و عمر بن عبدالعزيز، مراجعِ اطلاعات فقهى و تاريخى تا حد زيادى يكسان اند. من تنها ناقلان مهم احاديث، نظير عروه و هشام ـ كه قبلاً از آن ها سخن گفتم ـو زهرى و شعبى را ذكر خواهم كرد. اگر اسناد خانوادگى اى كه داراى نام هاى عروه و هشام است، به احاديث فقهى اى كه پس از زمان هشام رواج يافتند، حجيّت و اعتبار مى بخشد، همين امر در مورد احاديث تاريخى با همين اسناد صدق مى كند. اگر بتوانيم اثبات كنيم كه آراى فقهىِ منسوب به شعبى، بدون استثنا، ساختگى اند، يعنى اين كوفىِ متشخصِ قديمى هيچ دخالتى در فقه نوپاى اسلامى اى ـكه در شهرش گسترش يافته بودـ نداشته و نام وى بعدها از سوى دو مكتب فكرى رقيب ادعا شد، مى توانيم فعاليت سياسى او را با عينيت بيشترى ارزيابى كنيم تا اين كه فقط از طريق عينكِ رنگى پيشداورى هاى دينى و فقهىِ نسل بعدى به آن نگاه كنيم.
در خصوص سيره پيامبر، احتمالاً نمى توان احاديث داراىِ گرايش فقهى و تاريخى را از هم جدا كرد. نكته مهم، آن است كه ظاهراً خيلى بيش از آنچه تاكنون تصور مى شده، اطلاعات تاريخى درباره پيامبر تنها زمينه اى براى آراى فقهى است. بنابراين داراى ارزش مستقل نيست. براى مثال، مردم مدينه نكاح منعقد شده با زائر را بى اعتبار مى دانستند و مردم مكه و عراق آن را معتبر مى دانستند. مدنى ها عقيده خود را به ابن عمر و همراه با جزئيات مفصل ساختگى به خود عمر مى رساندند. رأى مخالف در حديثى به اين مضمون كه پيامبر به هنگام زيارت با ميمونه ازدواج كرد، بيان شده است. اين حديث از سوى مدنى ها با حديث ديگرى متعارض دانسته شد كه راوى آن سليمان بن يسار، برده

1.Not در مقاله اصلى نيامده ولى روشن است كه مقصود همين است

2.Text, de. H. Ritter, in Der Islam, ۲۱ (۱۹۳۳): ۶۷ ff. teanslation and commentary by J. Obermann, in JAOS ۵۵ (۱۹۳۵): ۱۳۸۰.

صفحه از 128