ارزيابي مجدد احاديث اسلامي - صفحه 128

از آن جا كه من اين نتايج را در بيست و يكمين كنگره خاورشناسان در پاريس ارائه كردم،تأييدى مستقل از آن ها را در مقاله «ابن عبدالحكم و فتح شمال آفريقا به دست اعراب» ۱ از روبرو نشويگ ۲ يافته ام. پروفسور برونشويگ در اين پژوهش نقّادانه روايات «تاريخى» مربوط به فتح شمال آفريقا توسط اعراب را بررسى كرده و نشان مى دهد كه چگونه آنان عميقاً ملهَم از گرايش هاى فقهى بودند؛ چگونه بيانات ظاهراً ساده درباره افراد و حوادث تاريخى غالباً چيزى نيستند جز تصميماتى مربوط به مسائل فقهى كه سوابق تاريخى ادعايى آن ها را ارائه داده بودند. او نتيجه مى گيرد كه كلّ روايت هاى «تاريخى» در معرض ترديد جدى قرار دارند، و تنها پيراسته ترين خطوط كلى، احتمالاً، نشان دهنده خاطرات تاريخى اصيل اند و جزئياتْ قابل اعتماد نيستند.
به طور خلاصه، در حوزه فقه، «سنّت» پيامبر ـكه بر احاديث رسمى از او مبتنى بودـ از ميان «سنّت حّى و حاضرِ» ۳ هر يك از مكاتب فقهى قديمى، يعنى آموزه مشترك متخصصان آن ها، شكل گرفت. البته ممكن است برخى از جنبه هاى آن دست آخر به دوره اى پيش از اين برگردد، اما روبناى خود را ـكه متشكل از احاديث رسمى نقل شده از پيامبر با اسنادهاى مناسب بودـ تنها در حدود اواسط قرن دوم هجرى در نتيجه فعاليت اهل حديث به دست آورد.
ظهور چشمگير اسنادها در مجموعه هاى حديثى قديم نبايد ما را از ديدن ماهيت حقيقى اين احاديث ـكه همان سازماندهى نسبتاً تازه از «سنّت حى و حاضر» است ـ باز دارد. همين مطلب در حوزه تاريخ نيز صادق است ؛ در اين جا نيز حافظه جمعى و مبهم جامعه تنها در قرن دوم هجرى قالب ريزى شد، سازماندهى شد، جاهاى خالى اش با جزئيات پر شد و به شكل احاديث رسمى با اسنادهاى مناسب درآمد.
اين مقاله براى بخش هشتم (A) بيست و يكمين كنگره بين المللى خاورشناسان، پاريس، ژوئيه 1948م خوانده شد. من پانوشت ها و چند پاراگراف را افزوده ام.

1.In Annales de I.Imstitut d.tudes Orientales (faculte des lettres de I.Universite d. Alger) vi, ۱۹۴۲ - ۱۹۴۷, pp. ۱۰۸ - ۵۶. تاريخ نگارش اين مقاله ژانويه ۱۹۴۵م، است و در اكتبر ۱۹۴۸م، به چاپ رسيده است.

2.E. Brunschvig.

3.Iiving traditon.

صفحه از 128