از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 36

حالى و مقامى و يا بى توجهى به آنها ، به گونه نادرستى فهميده شده اند و يا براى سالها ، گنگ و نامفهوم باقى مانده اند. حديثهاى :
«من بشّرني بخروج آذار فله الجنّة» ، «ولد الزنا شرّ الثلاثة» ، «اللّهم استجب لسعد» و «أفطر الحاجم والمحجوم» .
يك مثال ساده به روشنى تأثير قرينه هاى مقام گفتگو را در آنچه از كلام مى فهميم نشان مى دهد . فرض كنيد كه تنها اين نوشته را مى خوانيد :
بارها را ببنديد، خود را آماده كنيد ، سفر دور و درازى در پيش است ، به فكر باشيد و توشه برگيريد ، گردنه هايى بلند و طولانى در انتظار ما هستند و دهها راه سنگلاخ و ناكوفته، اكنون كه فرصت داريد ، امكانات را فراهم آوريد .
اين نوشته كيست؟ آيا سخن مسئول قافله حجّ خطاب به زائران بيت اللّه الحرام در سال ها پيش بوده است ؟ آيا ، آخرين سفارشهاى فرمانده گروهان نظامى به سربازان بوده است و يا موعظه هاى يك روحانى بر منبر وعظ و خطابه ؟ مى بينيد كه معناى سفر در اينجا نامشخص است و سفر زيارتى ، جهاد و سفر آخرت را مى تواند شامل شود و تنها مقام گفتگوست كه نوع سفر را معين مى سازد . در نقل هاى شفاهى اين مسئله بيشتر اتفاق مى افتد و راوى ماجرا كمتر در صدد نقل فضاى جانبى خويش است و بر فرض اينكه هم بخواهد ، روشن نيست كه بتواند همه زمينه ها و بستر سخن را به درستى بشناسد و سپس گزارش كند و اين همه در گروى نقل درست و امانتدارانه راويان بعدى و سالم ماندن متن از تصحيف و تحريفهاى عمدى و سهوى و تقطيع هاى نادرست و ناخواسته است .
يكى از قرينه هاى مهم مقامى ، وضعيت و حالت مخاطب امام معصوم عليه السلام است . معصومان عليهم السلام به پيروى از سخن گفتن به اندازه عقل مردم ۱ و به اقتضاى بلاغت و فصاحت خويش ، موقعيت راوى و مخاطب خويش را در نظر مى گرفتند و سخن مناسب با مقتضاى حال او مى گفتند . از اين رو ، اين سخن متناسب با حال و وضعيت خاصّ او ، مختص او و نيز ديگر كسانى كه در وضعيت او به سر مى برند و به او شبيه اند مى شود . حديث فقط در همين محدوده عموميت دارد و شامل حال همه مكلّفان حتى كسانى كه در اين وضعيت ويژه نيستند، نمى شود . شايد اين نكته كه مورد تأكيد مجلسى (ره) هم هست ، بتواند سرّ اختلاف احاديث در مدح و مذمّت كارهايى مانند مزاح ، جوع و اكل و خوف و رجا را نشان دهد . شايد مخاطب امام بسيار كم شوخى مى كرده و عبوس بوده است و از اين رو امام عليه السلاماو را به شوخى

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۳ ، ح ۱۵ .

صفحه از 50